8 / آدم های اضافی

77 28 2
                                    

پسری که مسئول تونل بود زیاد راضی نبود که از کارش استئفا بده اما عزیزم من برای تو تمام آدم های اضافی رو بر میدارم .

اون پسر خودش نامه استئفاش رو نوشت و ناپدید شد .

این قضیه هیچ ربطی به من نداره من فقط کمکش کردم تا به دیدار مرگ بره.

من فقط یه وسیله بودم . فقط قاضی تاریکی . اون خودش تصمیم گرفت پیش مرگ بمونه . فکر کنم همه از دیدن مرگ خوشحال میشن که دیگه برنمیگردن.

اون عشق من به تو رو دید و شغلش رو با لبخندی گریان به من داد .

حالا من میتونم با خیال راحت هر روز تو رو تماشا کنم و بپرستم .

I killed someone for you [L.S]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang