پوشه توی دستشو مرتب کرد و کمی جلوتر اومد و درست مقابل جیمین ایستاد
سعی میکرد به خودش مسلط باشه و استرسش رو از بین ببره
با شنیدن صدای جونگ کوک خشکش زد و عرق سردی از پیشونیش چکیدجونگ کوک: تبریک میگم...قبول شدی از امروز به عنوان عضو اصلی میتونی به فعالیتت ادامه بدی
جیمین: قبول..قبول شدم؟؟؟
باورش نمیشد که بعد از مدت ها بالاخره به آرزوش رسیده و میتونه توی بند مورد علاقش ساز بزنه
توی افکار خودش پرسه میزد که با حس دست های سوهیون دور کمرش به خودش اومد و لبخند زد و متقابلا پسر رو بغل کرد
جونگ کوک از خوشحالی اون دو نفر پوزخندی زد و صداش رو صاف کردجونگ کوک: بسه دیگه برید سر تمرینتون آخر این ماه اجرا داریم
جیمین: اجرا؟ آخر ماه؟
جونگ کوک: سوهیون همه چیزو براش توضیح بده
پسر دستشو دور گردن جیمین انداخت و همونجور که با هم به سمت کمدهاشون میرفتن شروع به صحبت کرد
سوهیون: ما معمولا هر دو هفته یا آخر هر ماه اجرا خیابونی داریم...باید حسابی تمرین کنیم وگرنه امپراطور مارو میکشه
هردو از لقبی که سوهیون به جونگ کوک داده بود خندیدن
هر چقدر بیشتر میگذشت جیمین از این مطمن تر میشد که اون پسر زیادی مرموز و البته جذابه و دلش میخواد تا بیشتر اونو بشناسه
اون پسر اخلاق ها و عادت های جالبی داشت
هر روز صبح منشب لی به روز ترین روزنامه هارو براش میخرید و اون تک تک خبرها رو میخوند
به جز قهوه تلخ نوشیدنی دیگه ای نمیخورد
و حتی به ندرت لبخند میزد و همه این ها باعث شده بود تا جیمین بخواد بهش نزدیک بشه
مطمن بود که احساسی که براش به وجود اومده ممکنه براش دردسر ساز بشه اما مگه هر کس چندبار زندگی میکنه
ارزششو داشت مگه نه؟!چند روز بیشتر تا اجرای خیابونی باقی نمونده بود و طی این مدت همشون به سختی تمرین میکردن تا باز هم به همه ثابت کنن 2JS یعنی چی
اسم گروهشون رو جونگ کوک انتخاب کرده بود و اول حرف اسم هرکدوم رو داخلش قرار داده بود
خودش هم نمیدونست چرا این کارو کرده اما مطمن بود از روزی که اون پسر تازه وارد وارد زندگیش شده بود شاید تونسته بود بخشی از زندگی اونو تغییر بده
اون پسر زندگی ساده ای داشت مثل هر آدم دیگه ای سر ساعت رفت و آمد میکرد
تمام وعده های غذاییش رو میخورد و حتی روحیه شادی داشت
زمان هایی که با سوهیون میخندید چشم هاش محو میشد و چهره بانمکی به خودش میگرفت
اما جونگ کوک چرا بهش اهمیت میداد؟!بالاخره روز اجرا فرا رسید و جونگ کوک برای چک کردن وضعیت هر کدوم به سمت اتاق تمرین حرکت کرد اما با شنیدن صدایی خشکش زد
اون صدا صدای جیمین بود؟!
در رو باز کرد و وارد اتاق شد...شکش به یقین تبدیل شده بود
سوهیون با ذوق به سمتش دوید و به جیمین اشاره کردسوهیون: میبینی؟؟ وای اون محشره جونگ کوک...صداش از هر خواننده ای بهتره ما تا به حال توی اجراهامون خواننده نداشتیم من مطمنم اون میتونه
جونگ کوک: چی؟ نه اصلا حتی فکرشم نکن
سوهیون: ولی چرا؟؟ ما میتونیم متفاوت باشیم...بین تمام بند هایی که امسال میان فقط ما خواننده داریم
جونگ کوک: بهش فکر میکنم
پس به جز چهره زیبا صدای زیبایی هم داشت
میتونست شانسشو امتحان کنه...
بالاخره قبول کرد و آهنگی که جیمین خودش نوشته بود رو تمرین کردن و به طرف سالن حرکت کردن
سالنی که در میدان اصلی شهر با استفاده از چادرهای بزرگ قرمز رنگ ساخته شده بودسوهیون: باید مراقب باشیم
جیمین: چرا؟
سوهیون: این مدت مگه خبرها رو نخوندی؟ اون قاتل روانی فقط نیمه های شب برمیگرده
جونگ کوک: نترسونش سوهیون
پسر خندید و چوب هاش رو برداشت و نگاهی به جونگ کوک انداخت و بعد به جیمین چشمک زد
سوهیون: فقط نمیخوام هدف بعدی جیمین باشه چون هم خوشگله هم خوش صدا...اگه من قاتل بودم حتما جیمینو انتخاب میکردم
جیمین ترسیده بود و سعی میکرد به روی خودش نیاره
برای همین پشت سر اون ها به طرف استیج حرکت کرد...
YOU ARE READING
The joker's doppelganger [Completed]
Fanfictionنام مینی فیک: همزاد جوکر🔫 ژانر: ترسناک،رمزآلود،اسمات🔞 کاپل: کوکمین👨❤️💋👨 وضعیت: کامل نویسنده: King Ripper🍷