part3

2.4K 259 21
                                    

هر سه نفر وارد استیج شدن و بعد از صدای مسئول پرده ها کنار رفت

-خانم ها و آقایان این شما و این معروف ترین بند امسال 2JS

جونگ کوک در سمت راست استیج به همراه گیتار الکتریکی که از روی شونه هاش آویزون بود
سوهیون در سمت چپ استیج پشت میز درامز نشسته بود
و جیمین در وسط و کمی جلوتر از اون دو نفر پشت میکروفون و گیتاری که به دست گرفته بود به جمعیت مقابلش نگاه میکرد
نفس عمیقی کشید و با اشاره جونگ کوک هر سه شروع به نواختن کردن
چند ثانیه بعد جیمین آهنگی رو که نوشته بود میخوند
تمام حضار در سکوت به صدای زیبای اون گوش میدادن
اون صدا انقدر زیبا بود که حتی نمیشد با کلمات توصیفش کرد

بعد از تموم شدن آهنگ تا چند لحظه همچنان همه در سکوت فرو رفته بودن و جیمین با خودش فکر میکرد که نکنه انقدر بد بودم که نتونستم توجه کسی رو جلب کنم؟
اما زمانی که تمام مردم ایستادن و شروع به دست زدن کردن لبخند زد و نفسی از سر آسودگی کشید
وقتی که از استیج خارج شدن صدای معیت هنوز هم شنیده میشد که اسم گروهشون رو تکرار میکردن

جونگ کوک: کارتون عالی بود...مخصوصا تو تازه وارد

جیمین: ممنونم...خوشحالم که تونستم

سوهیون: من میرم براتون نوشیدنی بگیرم به سلامتی ترکوندنمون

جیمین: منم باهات بیام؟

سوهیون: نه زود برمیگردم

جیمین: مراقب خودت باش

چند دقیقه ای میشد که سوهیون رفته بود اما هنوز برنگشته بود
حرف هایی که قبلا بهش گفته بود توی سرش میچرخید
«اون قاتل روانی هدفش فقط کسانی هست که چهره خیلی زیبایی دارن...دلیلشو هیچکس نمیدونه اما ماه هاست که کسی نتونسته پیداش کنه...شب ها نباید تنها بیرون بری اون ممکنه هرکسی باشه...به خاطر اینکه لب های قربانی هاش رو از دو طرف پاره میکنه بهش میگن همزاد جوکر»

جیمین بیشتر از قبل ترسیده بود
براش مهم نبود که جونگ کوک بهش بخنده یا مسخرش کنه اون نگران دوستش بود و میخواست کمکش کنه
برای همین هم غرورشو زیر پا گذاشت و بعد از کلی گشتن جونگ کوک رو درحالی که با تلفنش مشغول بود پیدا کرد به طرفش رفت

جیمین: تقریبا نیم ساعته که نیومده...بیا بریم دنبالش

جونگ کوک: برمیگرده

جیمین: من خیلی نگرانم

جونگ کوک: بچه نیست گفتم برمیگرده

جیمین: لطفا..

نفسشو بیرون داد و تلفنش رو توی جیب شلوارش گذاشت و به سمت در پشتی حرکت کرد

جونگ کوک: دنبالم بیا

هردو به طرف راه پله ای که به طرف در خروجی میرفت حرکت کردن
هرچقدر بیشتر دور میشدن صدای مردم کمتر شنیده میشد
ترس تمام وجود جیمین رو فرا گرفته بود
کمی جلوتر رفتن تا با لکه های خون مواجه شدن
اول روی نرده ها
بعد روی پله ها
و هرچقدر بیشتر میرفتن روی دیوار هم خون میدیدن
وقتی که به آخرین پله رسیدن با دیدن منظره مقابلشون ایستادن
تنها چیزی که دیده میشد جسد خونی سوهیون بود که لب هاش از دو طرف پاره شده بود
صدای جیغ جیمین باعث شد تا همه به طرف اون ها بیان...

ماشین پلیس و آمبولانس جلوی سالن پارک شده بود
جسد سوهیون ذو داخل کاور زیپ داری قرار دادن و بعد اونو داخل آمبولانس گذاشتن
ماموری به طرف اون ها رفت تا سوالاتی ازشون بپرسه

-به کسی مظنون نیستین؟

جونگ کوک: یه پسر خاله داشت به نام تمین...بهش بدهکار بود و مشکلات زیادی باهم داشتن...من به اون مشکوکم...جیمین چیزی نمیدونه مدت زیادی نیست باهاش آشنا شده بود و البته الان هم توی شوکه

-باشه ممنون

ماشین پلیس جلوی در خونه تمین پارک کرد و مامور بعد از چند بار در زدن منتظر بیرون اومدن تمین شد
پسری با ظاهر خلاف کارها در رو باز کرد

تمین: بله؟

-لی تمین؟

تمین: خودمم...مشکلی پیش اومده؟

-شما به دلیل قتل پسر خالتون کیم سوهیون بازداشت هستین

دستبندهارو به دست تمین زد و اونو به اداره پلیس برد
بعد بازجویی مامور از اتاق بیرون اومد و پرونده رو روی میز مقابل جونگ کوک و جیمین گذاشت...

The joker's doppelganger [Completed]Where stories live. Discover now