part6

2.4K 247 5
                                    

به سمت جیمین قدم برداشت و پارچه قرمز رنگی رو دور چشم هاش بست

جیمین: اینکه جایی رو نبینم خیلی بدتره

خندید و سعی کرد ضربان قلب تند شده خودش رو کنترل کنه

جونگ کوک: بهت گفته بودم خشن دوست دارم؟

هردو باهم خندیدن و جونگ کوک جیمین رو به سمت تخت هدایت کرد و بهش کمک کرد تا بشینه

جیمین: بدم نمیاد

دست هاش رو دو طرف شلوار جیمین گذاشت و به همرته باکسرش از پاهاش خارجشون کرد
ضربان قلب جیمین هر لحظه تندتر میشد و نفس هاش به شمارش میفتاد
بین پاهاش قرار گرفت و زانو زد و به کمک دست هاش کمی رون های جیمین رو از هم فاصله داد
سرشو پایین برد و بوسه های آرومی روی قسمت های داخلی رونش میکاشت
با لرزش بدن جیمین دندون هاش رو توی پوستش فرو کرد و گاز میگرفت و مطمن بود که پاهای پسر کبود میشه...
عضو پسر رو توی دهنش برد و زبونش رو از بالا تا پایین میکشید و پوستش رو میمکید
با شنیدن ناله های جیمین فهمید که کار درستی انجام داده و پسر داره لذت میبره
دستش رو پایین تر برد و روی اندام ورودی جیمین کشید و با ترشح مایع اسلیک جیمین اولین انگشتش رو به آهستگی واردش کرد

همزمان انگشتش رو داخل جیمین حرکت میداد و براش بلوجاب میکرد تا جایی که دست جیمین توی موهاش قرار گرفت و سرش رو به سمت عقب کشید
تند تند نفس میکشید و چشم هاش خمار شده بود

جیمین: بسه‌..

انگشتش رو از پسر خارج کرد و با ناله اعتراض آمیز جیمین مواجه شد
شونه هاش رو گرفت و اون رو روی تخت خوابوند
پیرهنش رو از تنش خارج کرد و با کمک جیمین لباس های خودش رو هم درآورد
روی بدن ظریف جیمین خیمه زد و بدنش رو به بدن جیمین مالید
لب هاشون رو به هم رسوند و اون دو تیکه پاستیل صورتی و شیرین رو محکم و عمیق میمکید

زمانی که حس کردن هردو نفس کم آوردن به سمت گردنش حمله کرد و با لب ها و زبونش مارک های پررنگی روی گردن و ترقوه پسر میکاشت
حرکاتش انقدر سریع و تند بود که به جیمین فرصت حرف زدن نمیداد و تنها کاری که میتونست انجام بده این بود که بلندتر ناله کنه تا جونگ کوک متوقف نشه

کمی پایین تر رفت و سرش رو به سینه های سفید پسر رسوند
زبونش رو دور نیپل قهوه ای رنگ جیمین چرخوند و با دندون هاش گازهای نسبتا محکمی ازش میگرفت
دستش رو به نیپل دیگه رسوند و اون رو با انگشت هاش فشار میداد
جیمین برآمده شدن عضوش و سینه هاش رو کاملا احساس میکرد و مطمن بود اگه جونگ کوک بیشتر ادامه بده قطعا دیوونه میشه
چنگی به موهای جونگ کوک زد و سعی کرد بدنشو که حالا بین بدن جونگ کوک و تخت قفل شده بود کمی تکون بده

جیمین: دیگه..دیگه نمیتونم...

جونگ کوک ازش فاصله گرفت و به چشمان خمار و غرق در لذت جیمین خیره شد...

The joker's doppelganger [Completed]Where stories live. Discover now