part7

2.4K 240 8
                                    

کمی از بدنش فاصله گرفت و روی زانوهاش ایستاد

جونگ کوک: بچرخ

جیمین به سختی روی تخت چرخید و کمرش رو بالا آورد و به کمک جونگ کوک بالشی رو زیر شکمش جوری که عضوش کاملا با بالش برخورد میکرد قرار داد
جونگ کوک از روی میز کنار تخت لوب برداشت و کمی از رو روی عضو خودش و مقدار دیگه ای رو روی ورودی جیمین ریخت
جیمین از سرمای اون ماده لرزید و به خاطر وضعیتی که داشت کمی تکون خورد
دست جونگ کوک روی کمرش قرار گرفت و اون رو ثابت نگه داشت

جونگ کوک: تا وقتی من کام نشدم نمیتونی کام بشی

بدون هیچ اطلاعی تمام عضوش رو وارد جیمین کرد
به خاطر درد بدی که توی کمرش پیچید چشم هاش رو روی هم فشار داد و لب هاش رو گاز گرفت
جونگ کوک شروع به حرکت کرد و هر لحظه سریعتر و محکمتر از قبل ضربه میزد
درد جیمین کمی آروم شده بود و حالا اون هم لذت میبرد
با هر ضربه بدنش به سمت جلو پرتاب میشد و به خاطر فشاری که به عضوش میومد بلندتر از قبل ناله میکرد

دست جونگ کوک به فکش رسید و سرش رو به طرف خودش چرخوند و روی بدنش قرار گرفت و لب هاش رو توی دهنش کشید
محکم میمکید و گاز میگرفت و مطمن بود لب هاش زخمی و کبود میشن
شدت ضربه هاش رو از قبل بیشتر کرد و با ناله ای که جیمین توی دهنش کرده بود فهمید که پروستات پسر رو پیدا کرده
از روی بدنش بلند شد و و کمرش رو بیشتر به بالش فشرد و ضربه هارو توی نقطه پروستاتش ادامه داد
جیمین خودش رو روی مرز جنون حس میکرد و انقدر بی حال شده بود که با صدای خفه ای ناله میکرد و سعی میکرد تا چشم هاشو باز نگه داره

کمی بعد جونگ کوک با پیچشی زیر شکمش داخل جیمین خالی شد و بدنش رو به سمت خودش چرخوند
جیمین کاملا خسته بود و خودش رو تمام و کمال به دست جونگ کوک سپرده بود
نگاهی به عضو قرمز شده پسر انداخت و نیشخند زد
دستش رو دور عضو جیمین حلقه کرد و به سرعت حرکت میکرد
چند لحظه بیشتر طول نکشید تا جیمین با فشار روی دست جونگ کوک به کام رسید
پسر انقدر خسته بود که به سرعت به خواب رفت
جونگ کوک با دیدن ساعت که دوازده شب رو نشون میداد از روی تخت بلند شد و لباس هاش رو پوشید و از خونه بیرون رفت

با نوری که توی صورتش میخورد چشم هاش رو باز کرد و نگاهی به اطراف انداخت
با دردی که توی کمرش داشت و یادآوری دیشب لبخندی زد و به آرومی از تخت خارج شد
چندبار جونگ کوک رو صدا کرد اما با پیدا نکردنش فهمید که از خونه خارج شده
به سمت حموم رفت تا بدنش رو تمیز کنه و درد کمرش کمتر بشه

حوله رو دور خودش پیچید و توی آیینه به خودش نگاه کرد
برای برداشتن ژل مو دستش رو به سمت قفسه بالایی داخل حموم برد که ناگهان جعبه سیاه رنگی به پایین پرتاب شد
جیمین خم شد تا لوازمی که روی زمین ریخته بودن رو جمع کنه اما چشمش به ماسک عجیبی افتاد
ماسکی شبیه جوکر!
اون نمیخواست بتور کنه مردی که عاشقشه و تمام این مدت باهاش زندگی کرده همون قاتل سریالیه

با شنیدن صدای جونگ کوک که به خونه برگشته بود کمی عقب رفت
جونگ کوک وارد حموم شد و با دیدن جیمین لبخند زد

جونگ کوک: متاسفم که تنهات گذاشتم عزیزم...حالت خوبه؟

جیمین باز هم عقب تر رفت...اون میترسید
اون از مردی که عاشقش بود میترسید
نمیتونست باور کنه که جونگ کوک سوهیون و خیلی های دیگه رو کشته

جیمین: جلو نیا

با دستش جلوی جونگ کوک رو گرفت و سعی کرد ترسش رو مخفی کنه...

The joker's doppelganger [Completed]Where stories live. Discover now