IDOL6

103 22 2
                                    

سوم شخص

همینطور بالا پایین میپرید از بک تعریف میکرد برای دوستاش
:واییی انقدر کیوت خوردنی از صداش که نگمم انگار موج دریا منو تو خودش غرق میکنه تازه قدش انقدر از من کوتاه که وقتی بغل کنم تو بغلم گم میشه اسمامون هم که دیگه هیچییی من چانیول اون بکهیون مخفف کنیم چان و بک بعد با هم ترکیب کنیم چانبک وایییی با نیمه گمشده همیمم

دی او:پاک یه ذره عقلی هم که داشت از دستت داده
کای:اصلا این عقلم داشت
سوهو:من که شک دارم اصلا عقل هم داشته باشه
سه تایشون سرشون رو از رو تاسف تکون داد
چان:اصلا اصلا سهون کو‌ چرا دیر کردهه
کای:به سهون چی کار داری
چان:سهون قراره با بک بیاد میخوایم به شما ها معرفیش کنیم واییی بک
چشمای چان از ذوق نزدیک بود دیگه به قلب تبدیل بشه باز همش بالا پایین میپریدو از بک حرف میزن
*********
:کی میرسیم هیونگ
سهون:یه چند دقیقه دیگه میرسیم
بک پوفیی کرد
سهون:رسیدیم بک
بک به خونه نگاهی کرد
بک:واووو فکر نمیکردم چان همچین خونه ای داشته باشه
سهون:باباش پولداره دیگه
و زنگ درو زد بعد از یک دقیقه در به سرعت باز شد
چان:سلام سلام
و لبخندی زد که چالش معلوم شد
بک:سلام چانی
چان:بیا تو به خونم خوش امدی همه تو زیرزمین منتظرتن
بک وارد خونه چان شد و سهون پوکر به چان نگاه کرد
سهون:عشق کورش کرده دوستاشو نمیبینه
چان:سهون تو هم بیا تو
سهون:چه عجب منو هم دیدی
چان:عشق مهم تره
سهون پوفی کرد و سه نفری وارد زیرزمین شدن
چان:خب خب این هم بکهیون خواننده گروه
همه نگاهاشون به بک بود
بک از خجالت لپاش سرخ شده بود
دی او که رو پای کای نشسته بود پاشد سمت بک امد
دی او:واییی چه قیافه کیوتی داری کایا کایا بیا بزرگ شدیم یه بچه مثل بک بگیریم
کای:باشه عزیزم
سوهو:خوب بک یه ذره برامون میخونی
بک خجالت زده بله ای گفت و چشماشو بست شروع کرد به خواندن
همه محو صداش شدن صدای لطیف همچون ابریشم صداش به گوش میخورد گوشت رو نوازش میکرد اون بهترین صدایی بود که همه شون تاحالا شنیدن
بک خواندن تموم کرد چشماشو باز کرد همه براش دست زدن
دی او:صدات محشرع بک
بک:ممنون
کای:به گروه اکسو خوش امدی بک
بک لبخندی زد تشکر کرد
سوهو:خب بک من جونمیونم ولی برای استیج اسمو عوض کردم بهم میگن سوهو تو هم بگو سوهو و لیدر گروه ام
و به بک دست داد
بک:خوشبختم سوهو هیونگ
سهون و چان و‌کای باهم گفتن:البته ما مامی صذاش میکنیم
سوهو سمتشون با اخم چرخید :ی بار دیگ بهم بگین مامی یا مامان شیرمو حلالتون نمیکنم خرس گنده ها
چان:ولی تو‌ک شیر ب ما ندادی مامی
سهون و‌کای سرشونو تکون دادن
بک ب کلکل اونا ریز ریز میخندید
دی او امد جلو
دی او :من کیونگسو ام و اسم استیجم دی او دیگه همه صدام میکنن دی او
و لبخند قلبی شکلی به بک زد و بک‌هم متقابلا لبخند زد
وحالا نوبت کای بود
کای:منم جونگینم همه کای صدام میکنن تو هم راحت باش و دوست پسر دی او هم
لپای دی او سرخ شد
سوهو:کای همه که مثل ما با این موضوع مشکلـ....
بک:اشکال نداره منم مشکلی ندارم خودمم اینطوری ام
کای در گوش دی او گفت:پس برای همین چان بهش امید داره
دی او حرف کای و تایید کرد
سوهو:خب خب الان وقت اینکه ما خودمون رو به بک نشون بدیم
همه تایید کرد سرجاهاشون قرار گرفتن
چان:۱و ۲و۳
همه شروع کردن چان دارم میزد و کایسو با هم گیتار و سهون و سوهو‌میخواندن
بک محو اونا شده بود اون مثل اونا انقدر توانمند نبود اون از بچگی تو بی پولی فقر بزرگ شده بود و پولی نداشت سازی یاد بگیر اون عاشق پیانو بود ولی هیچ وقت نتوانسته بود یاد بگیره فقط خودش رو صداش کار کرده بود اون محو چان شده بود پسری که اخلاقش مثل خودش بود چقدر با ذوق اهنگ و میزنه انگار تمام زندگیش به اون ساز بستگی داره
بغض کرد دوست داشت اون هم مثل همه یه سازی بلد بود
اهنگ تموم شد
چان:چطور بود بک
بک با همون بغض گفت
بک:عالی بودین عالیی
سوهو:چرا بغض کردی تو
بک:چیزی نیست من از بچگی عاشق پیانو بود ولی چون پولی نداشتیم  نتوانستم یاد بگیرم
چان یه نور امیدی برای بیشتر صمیمی شدن با بک پیدا کرده بود گفت
چان:من بهت یاد میدم
و لبخند بزرگی زد بک از ذوق تند تند تعظیم کرد
بک:مرسی مرسی مرسیییی
همه قصد چان و فهمیده بودن
سوهو:خب بک تو هم بیا باهامون تمرین کن
بک باشه گفت امدن جلو
بعد از دوساعت تمرین همه خسته شده بود که تلفن سهون زند زد سریع از زیرزمین امد بیرون شماره رو نگاه کرد نمیشناخت شماره رو انگار از کره نبود تلفن و جواب داد
سهون:الو برفرمایید
:اوه سهون منم شیو لوهان

 idolWhere stories live. Discover now