IDOL9

97 29 10
                                    

چن و لوهون روی صندلی های خالی بغل مینسوک نشستن
چان به بهلوی سهون زد و گفت
چان:اون پسر لوهون چقدر شبیه لوهانه
سهون:خفه شو لوهان از این خوشگل تره لطفا لوهان و با کسی مقایسه نکن
چان:باشه باشه بابا
:اقای پارک
چان:بله
:لطفا اگه حرفی دارید بعد از زنگ بزنید الان میخوایم به شاگرای جدید بگیم برامون بخوانن ببینیم صداشون چطوره
چان:چشم
:خوبه جونگده لطفا پاشو یکی از اهنگ هایی که بلدی رو بخوان
چن از روی صندلی بلند میشه چند تا نفس عمیق میکشه و چشماشو میبنده شروع میکنه به خواندن
بعد از اینکه تموم میشه چشماشو باز میکنه
:واوو صدات خیلی قشنگه چن  همچنین نوتای بالا رو خوب میخوانی استعداد خوانندگی رو داری
چن:مرسی
و‌سر جاش نشست
:لوهون حالا نوبت توعه
لو:عه باشه
چشماش رو بست و اهنگ مورده علاقش که چن بهم گفته بود رو خواند

فلش بک

:لوهون این اهنگ رو گوش کن
لو:وایی چقدر قشنگه اینن
چن:این یکی از اهنگ های مورده علاقه تو بود هروز اینو زیر لب میخواندیش
لو:سلیقم خوبه ها
چن:معلومه وگرنه منو که به عنوان دوست قبول نمیکردی
لو:از خود راضی
و بعد با هم خندیدن

پایان فلش بک

وقتی تموم شد منتظر بود تا معلم نظرش رو بده ولی همه به اون نگاه میکردن هیچ‌کس حرفی نمیزد
معلم:باورم نمیشه(و شروع کرد به دست زدن)صدات بینظیره لوهون صدات انگار یه صدای فرشته اش تو بهترین خواننده میشی درست مثل سهون که بهترین رپره
لپای لوهون شروع میکنه ب سرخ شدن
لو:ممنون
کل کلاس براش دست زدن جز سهون که با صورتی اخمو ب لوهون نگاه میکرد با خودش میگفت:اگه لوهان بود جای تورو میگرفت
کلاس تموم شد بود چن بالا سر لوهون بود
چن:بهت گفتم صدات بینظیره که از چین دارم این حرف میگم بهت
:ببخشید شما دوتا چینی هستین
لوهون:من اره چینی ام ولی چن  کره ای که ۲ ساله چین زندگی کردن
:واووو من عاشق افراد چینی هم خیلی دوستشون دارم کلا چین رو دوست دارم ها ببخشید اسم من مینسوک و اسم رو استیجم شیومینه خوشبختم
و دستشو اورد جلو
چن:خوشبختم شیومین منو هم چن صدا کن
لوهون:شیومین اسم چینی نه؟!
شیومین : اره چینی چون علاقه دارم به چین این اسم رو گزاشتم برا خودم
لوهون: اهان خوشبختم
و دست شیو گرفت
شیو: راستی واسه دانشگاه خوابگاهشو گرفتین
چن:اره
شیو:پس بریم که امروز اتاقا رو میزن رو برد
سه نفری از کلاس بیرون رفتن جلو برد وایستادن هرکدومشون دنبال اسمشون بودن
شیو:ایناهاشم اتاق ۹۹ ام
چن:عهه منم اتاق ۹۹ ام تو چی لوهون
لوهون:من اتاق ۹۴ ام
چن:هیف شد با هم نیستیم ولی مراقب خودت باش اوک
شیو :این امکان نداره تاق ۹۴ باشی
لو:چرا
شیو: این اتاق اوه سهونه
چن جا خورد
چن: اوه سهون همون بازیگری ۲ سال پیش
شیو:اره اون همیشه اتاق ۹۴ برمیداره چون پول داره میزارن و ۹۴ به تنهایی استفاده کنه چون سال تولدشه واسه این برمیداره
لوهون:هوومم امیدوارم با هم بسازیم
چن که هل شده بود تو دلش دعا میکرد که هیچ جوره لوهون گذشته شو به یاد نیاره و سهون اونو نشناسه
***********
کای تو حیاط منتظر بود کلاس سوهو تموم بشه چون میدونست دی او تو اون کلاسه
بالاخره کلاس تموم شد و بین اون همهمه بچه ها دی او رو دید دویید سمت
:دی اویا دی اویا
دی او سمتش چرخید
کای:وایی دلم برات تنگ شده بود
دی او:سلام جونگین(خیلی سرد گفت)
کای از این لحن دی او شکه شد ولی به رو خودش نیورد
کای: دی اویا خیلی وقته ندیدمت میای بعد مدت ها با هم نهار بخوریم
دی او:ببین جونگین اون رابطه ما مال دوسال پیشه و‌نه من اون دی او ام که اسمشو تو انتخاب کردی نه تو همون کای که اسمشتو من گزاشتم پس دیگه دی او صدام نکن و‌ من امروز.......
:کیونگسویا
دی او برگشت سمت دختری که سمتش میومد
دی او: اوه بورا عزیزم امدی کلاست چطور بود
کای شوک بدی بهش باورد شد
کای زیر لب گفت :اون به دختره گفت عزیزم ولی این حرفو همیشه ب من میز
بورا:عزیزم ایشون کی هستن
دی او:این یکی از دوستای قدیمی منه جونگینه اسمش
بورا:خوشبختم منم دوست دختر کیونگسو‌هستم اسمم بوراعه
کای:هه دوست دختر (بغض بدی راه گلوش رو گرفت)دوست دختر اره یعنی به همین سادگی رابطه مون رو فراموش کردی دوست دختر گرفتی منو‌ بگو واسه دوسال منتظر تو موندم تو یه خیانت کاری کیونگسو تو‌خیانت کاری
و قطره اشکی از چشماش ریخت و از اونا دور شد
بورا:منظورش چی بود
دی او:یه چیز خوصوصیه
برگشت که بره که سهون رو پشت سرش دید
دی او :سلام سهون
سهون:سلام کیونگسو هیونگ
بورا:سلام بورا هستم
سهون :همه چیشو شنیدم و کیونگسو‌ هیونگ دیگه هیچ وقت به کای نزدیک نشو اون دوسال بی تموم منتظر تو بود هیچ‌وقت اسم تو از دهنش نیوفتاد اون وقت توو...
جمله با ضربه ای که تو صورتش خورد نصفه موند
دی او:ببین سهون رابطه بین دوتا مرد غیر ممکنه اون وقت بچه بودم یه گوهی خوردم دیگه تموم شد
سهون:این حرفو ما به کای دوسال تمام گفتیم ک رابطه شما دوتا تموم شد دوستی ما همون سال تموم شد
پوزخندی زد از اونجا رفت
دی او شکه شد از حرف اخر سهون و زیر لب گفت :این دوستی فقط خراب شده بعدا درست میشه
********
:هوی چان
چان:بله سوهو هیونگ
سوهو:اتاقتو دیدی
بک:اتاق چی؟!
چان:هی واییی خوابگاها فکر کردم امشب میشه بریم خونه
سوهو:به فکرت میرسی تو بک تو یه اتاقین راحت شب بکنش فقط مراقب باش فردا لنگ نزدنه
چان:اونکه مراقبم مگه نه نوتلای من
بک:اوهوم
دی او سمت اونا امد
دی او:سلام چانیول
چان:واییی دی او
و دی او رو بغل کرد
چان:دلم برات تنگ شده بود
سهون:بیخود دلت براش تنگ شده
چان از دی او جدا شد
چان:چرا تنگ نشه
سهون:اقا دوست دختر گرفته و احساسات کای رو زیر پاش له کرده
چان و بک: چی دوست دختر
دی او:هی میخوای این موضوع رو نشون بدی
سهون :من فقط واقعیت رو گفتم
و سمت اتاقش رفت و وارد شد که لوهون روی کی از تختا دید
سهون:تو اینجا چیکار میکنی؟!
*********
خب از اینجا زوم داستان رو کایسوعه
سعی کردم تو این فیک همه کاپلا رو ب ی اندازه داشته باشه ^-^
امیدوارم خوشتون بیاد از این قسمت و با نظر و ووت خوشحالم کنین

 idolWhere stories live. Discover now