یه روز یه نفر کتابی نوشته بود راجع به مردی که ایده هاشو به نویسنده ها میفروخت و از این راه امرار معاش میکرد...
این بوکم هدفش ایده دادن به کساییه که میتونن خیلی خوب وانشات ها رو بزرگ کنن و بهشون پروبال بدن،
و احتمالا قشنگ تر از من هم مینویسن🤧😁
پس...
*watermelon sugar: آهنگی از هری استایلز که در پلی لیستی از کیم سوک جین بی تی اس بهش اشاره شده، مِین ترک این وانشات همین آهنگه🤭
. .
قبل از اینکه شروع کنید...
به این نکته توجه داشته باشین:
Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.
اسم ایشون کیم اینسو هست👆
. .
Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.
و اسم ایشون آن تهیونگ👆 .
اونا دوتا کاراکتر متفاوت در یک زمان واحد هستن، قاطیشون نکنید، شروع کنید به خوندن تا بفهمید تو این داستان چه خبره😊
Watermelon Sugar high!
...
"رسیدیم پسر جون،میتونی پیاده بشی"
قایق ران پیر گفت و تهیونگ رو از خلسه‌ی افکارش بیرون کشید،افکاری که همه حول ترس از آینده‌ی نامشخص میچرخیدن،اما امید به پیدا کردن یه زندگی بهتر قوی تر از اون تو ذهن پسرک شنا میکرد.
"ممنونم آجوشی"
پسرِ تازه به سن قانونی رسیده گفت و وسایلش رو از قایق بیرون کشید،کل اسباب و وسایل زندگیش از یه کوله و ساک کوچیک بیشتر نبود، تیشرت سفید و بیش از حد بزرگی تنش کرده بود که به تنش زار میزد،پارچه اش چروک شده و شکایت میکرد که از بس شسته شده دیگه باید به عنوان دستمال تغییر کاربری بده،و شلوارک بچگانه و دمپایی به پا داشت، سخت بود باور کنی که قراره تک و تنها بار زندگی رو روی شونه های ظریفش تحمل کنه.
