part 1

298 41 1
                                    

پارت اول:
الان مدت ها بود دنبال کار میگشت، همه شرکت هارو گشته بود و الان تنها امیدش این شرکتیع ک جلوش وایساده لباسشو مرتب کرد و وارد لابی شرکت شد•
بهش گقته بودن طبقه دهم اتاق رئیسه و باید برای مساحبه بره اونجا•
رفت پیش منشی رئیس : سلام،من پارک چانیول هستم برای مصاحبه اومدم•
منشی گف بفرمایید داخل•
رفت پشت در و در زد درجوابش یکی باصدای اروم گف بیا تو در رو باز کرد و رفت تو ،یک اتاق خیلی بزرگ کع ی بعدش کتاب خونه و ی بعدش ک کاملا پنجره بود و میز رئیس جلوی اون پنجره بود و اسم رئیس کیم کای بود و ی مبل قهوه ای ک توی بعد روبه روی در بود•
تعظیم کرد:سلام،من پارک چانیول هستم متقاضی کار حسابداری.
-بشین
-بله
-خب رزومت دست منه و من چندتا سوال ازت میپرسم و اگه ازت راضی بودم استخدامی
-بله
 -حدنصاب خرید و فروش در سال2018 چقدره؟
-حدنصاب خرید و....................
ی نیم ساعتی طول کشید
-خب اقای پارک باتوجه ب پاسخ هایی ک دادی استخدامی و لی اول یک ماه ب طور ازمایشی
از اونجایی ک خیلی خوشحال بود باصدایی نسبتا بلند گف
-ممنون،واقعاممنونم
-خب از فردا باید کارتو شروع کنی و الان برو پیش منشی تا محل کارت رو بهت نشون بده
-چشم
از اتاق اومد بیرون دید ک ی پسر بارنگ پوست خیلی روشن و کت و شلوار سرمه ای و پیرهن سفید داره از منشی میپرسه هیونگ داخله؟
و منشی در جوابش گف بله
چانیول مثل مجسمه جلوی در وایساده بود
-ببخشید میشه بری کنار
-چیی؟
-گفتم میشه بری کنار؟
با لحن نسبتا تندی گف
-چی؟اوووه....ببخشید
بکهیون ی طوری نگاش کرد و رفت داخل
.............................................................................................

در رو باز کرد و رفت داخل
-مگه هزار بار بهت نگفتم وقتی میای داخل در بزن بابا ناسلامتی من اینجا رئیسم
-اوه،باشه باشه ...چیکار کنم یادم میره

bookkeeper(حسابدار)Where stories live. Discover now