part 2

139 33 0
                                    

پارت دوم:
-کار خاصی لازم نیس بکنی فقط زحمت بکش قبل از باز کردن در اتاق من یکم حواستو جمع کنی و در بزنی بیای تو
-باشه،باشه بابا ی طوری میگه انگار کسی نمیدونه منو تو از کوچیکی باهم دوست بودیم حالا بیخیال اینا شو این کی بود الان از اتاقت رفت بیرون
-ها؟ (بخاطر اینکه حواسش رفته بود ب گوشیش متوجه نشد بکهیون چی گفت)......اون حسابدار جدیدع
-چی؟واقعا اون خنگه ک گوشاش شبیه گوشای یودا بود ....حسابدارع.....بذا بت بگم هیونگ شرکتقراره تا دو ماه اینده ورشکست بشه
-چرا!؟اون ب همه سوالای مصاحبه خوب جواب داد ک
-بابا دوساعت جلو در واستاده بود هرچی بش میگفتم برو کنار انگار توی این دنیا نبود
-خب اینکه دلیل نمیشه ک کارشم خوب نباشه
-واستا بینم همین الان ب رفاقتمون شک کردم،الان تو جلوی دوستت از اون یودای خنگ طرفداری میکنی
-چی؟نه،نه من فقط داشتم میگفتم ک الان چون حواسش نبوده دلیل نمیشه کارشم خوب نباشه
-حالا چون کار دارم میرم ولی بعدا باهات صحبت میکنم
.............................................................................................
از شرکت ک خارج شد هنوز حواسش پیش اون پسر با کت و شلوار سرمه ای بود و از ی طرف دیگه هم خوشحال بود ب یکی برخورد کرد
خم شد و پشت سر هم گفت ببخشید،ببخشید
-اوه،پارک چانیول!!!
تعجب کرد و سرشو اورد بالا
-او،اوه سهون!!
-اههههه،پسر خیلی وقته ندیدمت
چانیول در کمال تعجب خیلی سرد
-اره از بعد از دبیرستان ک رفتی امریکا درس بخونی
-اره فک کنم ی هف هش سالی میشه
-ولی خب کی برگشتی؟؟
-ااااه،خب....فک ک..کنم یسالی.....میشه
-چی؟؟؟...یساله اومدی ولی نیومدی ب من ی سر بزنی
-خب،چیزه.....من قصد اومدن ب کره رو نداشتم ولی بخاطر مریضی بابام مجبور شدم برگردم و دیگه موندگار شدم
-اوووووووه،اقای اوه مریض شده بوده؟پس چرا ب من چیزی نگفته بودی؟الان خوبع دیگه؟
-اره اره خوب شده
-خوبه،راستی اینجا چیکار میکنی؟
-برا مصاحبه اومدم
-حسابداری؟
-اره چطور ؟ خودت اینجا چیکار میکنی؟
-راستش منم واسه مصاحبه اومدم
-واقعا،خب چی شد قبول شدی؟
-اره
-واقعا.... میدونی خیییییلی برات خوشحالم و از طرف دیگه هم ناراحتم چون کارو از دست دادم
-ههه،نترس هنوز فرصت داری متوجه شدم دوتا حسابدار میخوان و الان فقط یکی رو انتخاب کردن پس سریع برو ب مصاحبت برس
-واقعا باشه الان میرم
سهون داشت خدافظی می کرد ک یهو چانیول بش گف وایسا
-چیه؟

bookkeeper(حسابدار)Where stories live. Discover now