Part 4

220 40 31
                                        

انقدر غرق کارش بود که که متوجه نبود جه بوم به چشماش خیره شده و داره با لذت نگاش میکنه.
لحظه ای نگاهشون بهم گره خورد و جه بوم بهش لبخند زد، جینیونگ متقابلا بهش لبخند زد و دستش رو روی شونش گذاشت.

_از تو فقط یه دونه تو دنیا وجود داره! مواظب خودت باش!...

جه بوم کنترل خودش رو برای لحظه ای از دست داد نفهیمد از کجا داره فرمان میگیره قلبش یا مغزش، نیم خیز بلند شد و بوسه ی کوتاه و سریعی روی لبهای  جینیونگ گذاشت ، قطعا گونه هاش سرخ شده بود.

_ممنونم ازت

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

_ممنونم ازت.

تشکر کرد و خیلی سریع به سمت اتاق راه افتاد.
جینیونگ شوکه شده بود و بعلاوه با یه حمله ی احساسی تنها گذاشته شده بود!قلبش روی هزار میزد و لبهاشو بهم فشار داد انگار در حقش کم لطفی شده.

تمام جثارتش رو جمع کرد و پشت سر جه بوم راه افتاد.
دستشو از پشت سر گرفت و به سمت خودش برگردوند. باید حقشو از جه بوم میگرفت، حداقل به عنوان دستمزد پانسمانش!

 باید حقشو از جه بوم میگرفت، حداقل به عنوان دستمزد پانسمانش!

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

_بذار فکر کنم هنوز مستم!

دستاشو روی شونه هاش گذاشت و خودش رو به لبهاش رسوند و کام گرفت.
قلب جه بوم درحال ذوب شدن بود، اون اصلا آمادگی چنین برخوردی از جینیونگ نداشت فقط نبض لبهای گرمش رو روی لبهاش احساس میکرد.
دستاشو بالا آورد و یکی شو پشت گردنش و یکی دیگه رو روی گونه جینیونگ گذاشت و بوسه های جینیونگ رو بی جواب نذاشت.

هربار که لبهاش رو میچشید تشنه تر میشد، اونقدر حریص بود که برای نفس کشیدن فرصت نداشت
دستشو توی موهاش میبرد و بیشتر به خودش نزدیکش میکرد، میخواست ضربان قلبشو روی قلب خودش حس کنه.

Dream About You || JJPTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon