Robin hood 2

33 7 10
                                    

هنگامی که سرمای زمستان برهنگی شاخه های شکننده خالی از
زندگی ات رابه رخ می کشد شاخه های پوشیده ازبرف ات روبه
آسمان دست التماس به خورشیدی دارد که این روزها خیلی دور
بنظر میرسد.امید بخاطرتنهایی ،ازدست رفته است وآدمهای کلبه های
سنگی آن طرف مزرعه آماده اندبرای گرمای بیشتر تورا تبدیل به
هیزم کنند .ازخورشید گله مند نباش زمانی که رنگ صورتی شکوفه
های گیالس روییده بر شاخه هایت تورا فرامی گیرند دیگر تنها
نخواهی بود .
×شکوفه گیلاس×
مرد غول پیکر نشان دار با دیدن چهره اش عصبی شروع کرد فریاد
زدن جلو رفت موهای خیس دنیل را چنگ زد وروی زمین کشاند.
دنیل بی جان بادست وپای بسته شده روی زمین کشیده میشد تااینکه
کنار تنه نصفه درختی رهاشد مرد نشان دار روبه یکی از افراد
شروع به دستوردادن کرد طولی نکشید که آن فرد تبر به دست مانند
جالد هابالا سرش حاظرشد.فریاد جیسونگ زمانی که آن مرد نشان
دار سردنیل را بالاوبه سمت عقب مایل کرد بلند شد.با ضربه های
نگهبان پشت سرش بی جان روی زمین افتاد هیچ حرفهای آن مرد رانمی فهمیدند.
چشمان هر چهار نفرشان بادیدن اینکه تبر بالا میرود وزاویه اش به سمت گردن دنیل تنظیم می شودرنگ وحشت به خود گرفت.
دنیل بدن بی جانش را تکان میداد برای نجات تقلا میکرد .
دنیل:هیونگگ....هیونگگ یکاری کن....هیونگگ...
تلاشهایشان فایده نداشت چرا که باضربات نگهبانان سرکوب می شد.
اشکهای دنیل ازچشمانش میجوشید وصدای فریاد های بی جان کمک
خواستنش پاسخی نداشت .تبر به سمت عقب برده شد نورآفتاب به
چشمانش می تابید وشکوفه ای که از درخت گیالاس بلندقامت آرام باباد رهسپارمی  شد.
چشمانش را روی هم فشر زندگی اش ،حسرت هایش ،رویا هایش ، خانواده ودوستانش بعد از مرگ او چه می شدند ؟!تبر مقابل چشمان هرچهار نفرشان فرود آمد .به همین زودی قرار بود
شکوفه زندگی اش پرپر شود بعد ازآن همه تلاش برای سرباز زدن از پوستین سرسخت زندگی سپس شکوفاشدن وبه ثمر رسیدن ؟!
چرا درد نداشت مرگ آنقدر آرام وبی هیچ دردی بود ؟هنوز
برخورد پرتو گرم آفتاب را احساس میکرد شاید هنوزروح از جسمش به پرواز درنیامده است .پس این صداها وزمزمه ها از کجامی آید.
هنگامی که تبر مقابل دیدگان تار از اشک آن چهار نفر فرود می آمد
رقص شکوفه های گیلاس بالای سر دنیل فضا را داراماتیک کرده
بود چه مرگ تاسف باری ولیکن با نشستن شکوفه هابه روی زمین
شاخه درخت گیلاس خمیده شدودورتبرپیچیدودرهم شکست.
این صحنه برای مات ومبهوت شدنشان کافی بود تااینکه قامت دوفرد
باقد های بلند ومتوسط درحالی که چهره هایشان بخاطر داشتن کاله
های بافت شده بابرگ بامبو قابل شناسایی نبود وچند مرد عظیم جثه
مانند آنهایی که دیده بودند دورشان ایستاده دیدند.
دنیل چشمانش را آرام باز کردشاخه پراز شکوفه های گیلاس بالای
سرش درپنج سانتی چشمانش قرارگرفته بود لبخند زد درحالی که
همگی دربهت فرورفته بودند صدایی دنیل را از فضای معنوی
وافکارش بیرون آورد.
-(:هیونگ برای لبخند زدن زوده اینجا بهشت نیست..
×رابین هود2×
پاشیدبادیدن نقش روی دیوارهرسه مبهوت درجایشان خشکشان زد
سرشان برگشت وبه یونگجه بیهوش نگاه کردند.
تصویر حکاکی شده روی تپه قطعا نقش ونگار چهره چویی یونگجه
بود شاید هم کسی شبیه او هیچ نمیفهمیدند چرا باید رین رین آنها
رابه سمت تپه ای بیاورد که این تصاویر رویش حکاکی شده است
.اصلا چراباید نقش یونگجه دراین حالت آن هم دراین سرزمین
عجیب باشد جینیونگ برای تمام این پرسشهادرسرش به دنبال پاسخ
معمای کابوس های یونگجه واین نقش حکاکی شده برروی تپه سنگی
بود.
بم بم:گاد چه اتفاقی داره میفته
باصدای رد وبرق محو شدن ناگهانی خورشید پشت ابرها چکیدن
قطرات باران روی گونه های یونگجه چشمانش به روی آسمان ابری
باز شد درحالی که دیگر رنگ نگاهش با یونگجه همیشگی فرق داشت
چشمانش را ازآسمان گرفت وبه سونگوو،بم بم ،جینیونگ نگاه کرد.
هرسه به سمتش رفتند وآرام بلندش کردند.
جینیونگ:یونگجه خوبی ؟چیزی دیدی ؟
یونگجه آرام لب زد:خوبم ...خوبم...بقیه چی شدن ؟
بم بم:نمیدونیم خبری نشده ...
سونگوو:پسرا اونجارانگاه کنید...
سونگوو به تشعشع نورآبی بالای تپه اشاره کرد .
بم بم:اون چیه ؟
سونگوو:وقتی به این سرزمین کشیده میشدیم یک همچین نوری دیدم
آرام زدرحالی که بازوان یونگجه را گرفته بودند به سمت تپه
حرکت کردند.
یونگجه خیره به نقش حکاکی روی تپه که حال بخاطر باران کاملا
واضح بود شد نزدیک تر رفت دست راستش را جلو بر وروی جای
دست دارای فرورفتگی که کنار تصویر بود گذاشت .اندازه اش
کاملا مطابقت داشت هرلحظه سردرگم تر میشدند تااینکه صدای
درکل فضای سرزمین پیچید.
_____________"_________________________
سلام به خواننده های عزیزم بابت دیر آپ شدن عذر میخوام چون درگیر کلاسهامم و خب یک گله ای داشتم از نظرات وتعداد وت ها اصلا راضی نیستم .من برای این فیک خیلی زحمت کشیدم وتمام ایده های داستانم مال خودمه و جدید این فیک قراره ترجمه هم بشه ولی حمایتی نمیشه همچنان منتظر نظرات و انتقادات شما هستم
اگر این پارت به شش ووت نرسه اپ نمیکنم .

GW Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang