تسلیم

234 40 0
                                    

زین کنار پنجره‌ی اتاقش وایساده بود. درحالی که لیوان کنیاکش توی دستش بود و یخ توش داشت آب میشد.

_میدونی این عادت بدیه که اول صبح الکل بخوری؟

اون پسر‌ با موهای بلوند و کت و شلوارش گفت درحالی که معلوم نیست از کجا ظاهر شد و چطوری روی میز زین نشست.

اینبارم زین بدون اینکه ذره‌ای شوک بشه. بدون اینکه نگاهش رو‌ از منظره رو به روش بگیره جواب داد.

_کار مهم‌تری برای انجام دادن نداری؟

نایل شونه‌ای بالا انداخت و شروع به راه رفتن دور اتاق کرد.

_صادقانه اذیت کردنت بیشتر حال میده

زین برگشت تا به نایل نگاه کنه. زیاد دوست نداره خلوتش بهم بخوره. اما به نظر میرسه این عادت جدید بلوندی رو به روشه.

_باور نکردنیه، بعد از همه‌ی این سالها دیدن من برات جالب شده

نایل دهنش رو باز کرد تا جواب زین رو بده اما همون موقع مگان وارد اتاق شد.

از تعجب فکش زمین افتاد و بعد وحشتناک‌ترین نگاهش رو به نایل انداخت.

_اون اینجا چیکار میکنه؟

_چطوری جرئت میکنی با من اینطوری صحبت کنی؟

نایل با عصبانیت به سمت مگان قدم برداشت. آماده بود تا نابودش کنه.

_من هرجوری که عشقم بکشه باهات حرف میزنم

_تو ‌موجود حرومزاده

نایل دستش رو بالا گرفته بود و قیافه‌ی‌مگان از هرموقعی مصمم‌تر بود.

_جفتتون همین الان تمومش کنید. اینجا مهدکودک نیست

زین گفت ‌ بالاخره نگاهش رو از‌ پنجره گرفت. بهشون نزدیک‌تر شد و نگاهی بهشون انداخت.

_اینجا چیکار میکنی مگان؟

_هری استایلز داره سوار پروازش میشه. اومدم بهت خبر بدم

_خودت بهش رسیدگی کن. من نمیام

مگان شوک شده بود. نگاهش به نایلی افتاد که نیشخند معناداری داشت، اما بهش اهمیت نداد.

_منظورت چیه تو نمیای؟ این بهترین فرصت برای ماست

_اینجا چندتا کار دارم

_چه نوع کاری؟ چه چیزی مهم‌تر از نقشمونه؟

_لیام پین

نایل با همون نیشخند گفت. مگان چشماش رو برای زین ریز کرد. درحالی که زین به نایل چشم‌غره رفت.

_منظور اون چیه؟ لیام پین کیه

_فکر کنم قبلا بهت گفتم تو کارام دخالت نکنی. حالام برو و‌ به هری بگو، من توی تور‌ باهاش نمیام

 Original Sin (larry)(ziam) Where stories live. Discover now