𝖴𝖭𝖥𝖮𝖱𝖤𝖲𝖤𝖤𝖭 𝖥𝖠𝖳𝖤︙𝖳𝖠𝖤𝖪𝖮𝖮𝖪

Lecturas 618
Votos 27
Partes 3

Lecturas 618
Votos 27
Partes 3

" Unforeseen fate ‌ :  سرنوشت غیرقابل پیش‌بینی"
    
    COUPLE : TAEKOOK
    GENRE : ROMANCE , SMUT 
    
    خانواده کیم، بعد از گم شدن پسر هفت سالشون، پسری به نام جونگکوک رو به سرپرستی قبول میکنن. تا اینکه پانزده سال بعد، زمانی که همه چیز به خوبی پیش میرفت، پسر گم شده ی خانواده ی کیم پیدا میشه. این خانواده چه چالش هایی رو پیش رو دارن؟ جونگکوک برای بدست اوردن دوباره ی قدرت دست به چه کارهایی میزنه؟
    
    -ازت متنفرم، جونگکوک.
    
    پسر با نیشخند، ابرویی بالا انداخت و به قیافه جمع شده از انزجار فرد مقابلش نگاه کوتاه اما دقیقی انداخت.
    -حتی بعد از شنیدن ناله های پر از لذتم؟
                                                 
                                                         ****
                                                                                                         "میخوام اونقدر بهت نزدیک باشم که حتی نفس آخرت هم به نفس من مخلوط شه. می خوام اونقدر لمست کنم که احساس کنم پوست منو از پوستت جدا می کنن. می خوام اونقدر نزدیک بهت باشم که تنم از تن تو رو نشه تشخیص داد. دوستت دارم نجوای دلربایِ من."Todos los derechos reservados

boyxboy bts btsfiction fanfiction gay iran jungkook kooktae kookv lgbt love taehyung taekook vkook yoonmin تهیونگ جونگکوک فیکشن ویکوک کوکوی

Tabla de contenidos

" Unforeseen fate ‌ :  سرنوشت غیرقابل پیش‌بینی"
    
    COUPLE : TAEKOOK
    GENRE : ROMANCE , SMUT 
    
    خانواده کیم، بعد از گم شدن پسر هفت سالشون، پسری به نام جونگکوک رو به سرپرستی قبول میکنن. تا اینکه پانزده سال بعد، زمانی که همه چیز به خوبی پیش میرفت، پسر گم شده ی خانواده ی کیم پیدا میشه. این خانواده چه چالش هایی رو پیش رو دارن؟ جونگکوک برای بدست اوردن دوباره ی قدرت دست به چه کارهایی میزنه؟
    
    -ازت متنفرم، جونگکوک.
    
    پسر با نیشخند، ابرویی بالا انداخت و به قیافه جمع شده از انزجار فرد مقابلش نگاه کوتاه اما دقیقی انداخت.
    -حتی بعد از شنیدن ناله های پر از لذتم؟
                                                 
                                                         ****
                                                                                                         "میخوام اونقدر بهت نزدیک باشم که حتی نفس آخرت هم به نفس من مخلوط شه. می خوام اونقدر لمست کنم که احساس کنم پوست منو از پوستت جدا می کنن. می خوام اونقدر نزدیک بهت باشم که تنم از تن تو رو نشه تشخیص داد. دوستت دارم نجوای دلربایِ من."

3 parts