"این دیگه چه کوفتیه...؟!"
"چیه؟ خوشت نیومد؟"
"اینو از کدوم... قبرستونی گرفتی؟"
تهیونگ با حالتی شیطانی نیشخندی زد و باعث شد عرق سردی روی پشت جونگکوک بشینه. جونگکوک با نگاهی مجدوب به پسر بازیگوشی نگاه میکرد که جرات کرده بود که با یه یونیفرم مدرسه ی دخترونه و درحالیکه که چیزی به پا نداشت، توی اتاق برای خودش میچرخید. با هر قدمی که پسر برمیداشت، دامن روی باسنش بالا میپرید و پاهاش خوش تراشی رو که آماده پرستیده شدن بودن رو به نمایش میگذاشت.
"من اینو آنلاین خریدم. بلوز و دامنش کاملا اندازمه، نه؟ میدونی زیر دامنم چیه؟"
جونگکوک با استرس آب دهنش رو قورت داد.
"چی؟"
اگه اون لبخند خجالتی روی لب های تهیونگ کمی بیشتر کش میومد، میشد اسمش رو یه نیشخند مستانه گذاشت. پسر مثل یه بالرین پرخید و جونگکوک تنها تونست خیره بهش نگاه کنه و ببینه که تهیونگ قبل از اینکه روی یک پا بایسته، نوک انگشت های کوچیک پاش رو مثل یک رقصنده کشید و بعد ایستاد.
"تادا!"
تهیونگ با گفتن این حرف دامنش آبی رنگش رو بالا داد تا پسر بزرگتر ببینه که زیرش چی پوشیده.
"تولدت مبارک!"
جونگکوک تقریبا داشت به خاطر پریدن آب دهن توی گلوش، خفه میشد و چشماش حسابی گشاد شده بود.
"ا..اوون دیگه چه کوفتیه؟"
"پنتی توری جدیدمه"
تهیونگ با افتخار گفت و عضو تحریک شدهش رو که از سوراخی که جلوی اون لباس زیر زنونه بیرون زده بود، تکون داد. اون عمدا پنتی رو سوراخ کرده بود تا دیکش بتونه آزادانه حرکت کنه.
"دوسش داری سونبه؟ نگاه کن، دیکم آمادهس که بره توی دهن مشتاق تو"
"چی؟!"
"میخوای وقتی این یونیفرم توی تنمه برام ساک بزنی؟ و منم دیکم رو توی دهنت بکوبم، دهنت رو به فاک بدم تا بدونی که خفه شدن با یه دیک توی دهن چه حسی داره؟"
"یا خدایا! تهیونگ چه مرگت شده؟"
جونگکوک با ناباوری زمزمه کرد. کم مونده بود که توی پیشونیش بکوبه، ولی متوقف شد، چون یادش اومد که با یه طناب لعنت شده روی یه صندلی موفتی بسته شده و نمیتونه جم بخوره.
وات دِ فاک!
"عا عا عا... نمیتونی فرار کنی جونگکوک سونبه!"
جونگکوک با تمام زورش شروع به تکون خوردن کرد، زور میزد تا بتونه از شر اون طناب ها خلاص بشه، ولی هرکاری کرد نتونست. اون فقط میتونست روی صندلی بشینه و با بیچارگی، خنده ی شرورانه ی تهیونگ که مقابلش بود رو تماشا کنه.
YOU ARE READING
راز شـورای دانـش آمـوزی - کـتـاب دوم
Fanfictionاین کتاب جلد دوم از مجموعه ی راز شورای دانش آموزی است. در این کتاب به احساسات جونگکوک نسبت به تهیونگ در طول رابطشون میپردازه و قراره شاهد تغییرات روحیاتشون نسبت به هم و بهتر شدن رابطشون باشیم. نام اثر: پشت درهای بسته کاپل: کوکوی، یونمین، نامجین ژا...