سلام فندق های من
بابت تاخیر توی آپ عذر میخوام
امروز دو پارت آپ میشه
لمس اون ستاره ی کوچولوی پایین رو فراموش نکنینممنونم
نیاز-----------------
تهیونگ خیلی استرس داشت.
با توجه به هاله عصبی دور جونگکوک میدونست یه کار اشتباهی انجام داده و با وجود فضای بزرگ ماشین احساس خفگی می کرد. بنابراین چندتا نفس عمیق کشید تا بتونه استرسش رو کنترل کنه.
هیچ چیزی نمیگفت فقط با یک نگاه خالی به صفحه گوشی نگاه می کرد.
سکوت..
وقتی تهیونگ خودشو توی ویدیو دید که کاملاً برهنه روی تخت خوابیده و چشم هاش با کراواتش بسته شده، از خجالت سرشو که یقش مخفی کرد.
بعد از چند دقیقه جونگکوک با صدای خیلی پایینی گفت،
"سرتو پایین بنداز لعنتی"
تهیونگ سرش رو بالا آورد و دوباره مشغول تماشای خودش شد که توی ویدیو داشتن براش ساک میزدن و همزمان صورتش داشت به فاک میرفت. تهیونگ خیلی شهوت انگیز به نظر میرسید، هرزه بار و تحریک کننده مثل یک فاحشه که گرسنه یک تریسام بود. همزمان هم احساس کثیف بودن داشت و هم احساس تحریک شدگی جوری که انگار هم حس خیلی خوبی داشت و هم حس خیلی بد.
تهیونگ اون لحظه میخواست گریه کنه چرا که میدونست قراره به زودی به طور دردناکی مجازات بشه. دوباره.
"چه. هرزهی. مادرفاکر. کوچولو. هورنی. و کثیفی هستی."
به محض تموم شدن ویدیو جونگکوک با تاکید روی هر کلمه جمله رو گفت. پسر کوچکتر دستاشو مشت کرد و سرش رو از خجالت پایین انداخت. "نمیدونستی که دارم نگات می کنم؟ توی لعنتی از خودت خجالت نمیکشی؟"
تهیونگ میخواست حرف بزنه اما نمیتونست چون هنوز بهش اجازه انجام چیزی داده نشده بود.
"فقط به خاطر اینکه توی رابطه با منی فکر کردی میتونی هر غلطی دلت خواست انجام بدی؟"
تهیونگ جوابی نداد. جونگکوک به تهیونگ که مقابلش بود نگاهی انداخت و ناامیدانه خندید. دستش رو به آرومی بالا آورد، انگار که میخواست به صورت تهیونگ سیلی بزنه اما جلوی خودش رو گرفت و در عوض با صدای بلند غرید، دستشو پایین آورد به جای دیگه ای نگاه کرد.
"بهم بگو من برات کافی نیستم؟" جونگکوک زیر لب زمزمه می کرد.
چشمهای تهیونگ از شوک شنیدن سوال گشاد شد و سریع سرش رو برای مخالفت تکون داد
"اصلا اینطوری نیست تو تنها کسی هستی که بهش احتیاج دارم. من نمیتونم... نمیتونم بدون تو زندگی کنم" تهیونگ در دفاع از خودش گفت.
YOU ARE READING
راز شـورای دانـش آمـوزی - کـتـاب دوم
Fanfictionاین کتاب جلد دوم از مجموعه ی راز شورای دانش آموزی است. در این کتاب به احساسات جونگکوک نسبت به تهیونگ در طول رابطشون میپردازه و قراره شاهد تغییرات روحیاتشون نسبت به هم و بهتر شدن رابطشون باشیم. نام اثر: پشت درهای بسته کاپل: کوکوی، یونمین، نامجین ژا...