دستم کشیده شد از ماشین خارج شدیم
و کم کم صداها واضح تر میشد
×ممنونم که تشریف آوردین امشب امگاهایی که تاحالا به چشمتون ندیدید رو براتون به نمایش میزاریم و درآخر اونا برای شما میشن اما؟اما...رایگان نیستن شما باید اونارو بخرین
از خودتون پذیرایی کنین قراره خوش بگذره
بوی آلفا میومد
خیلی زیاد بودن و باعث شده بود به نفس نفس بیوفتم و از شانس خیلی بدم نزدیک دوره هیتم بودم
دستمو گرفتن رو صندلی نشوندن
حس کردم یه نفر رو به روم ایستاده
+خیلی خوشگل شدی امگا
نمیتونستم حرف بزنم شوگای لعنتی...
+با این بدن از اونی ک لازمه هم بیشتر واسم در میاری(و میخندید)
خندهاش ترسناک بود داشتم میلرزیدم بوی الفاها اذیتم میکردن لعنت بهشون
+فرمونتو یکم خفه کن شیطون منی که بتا هم هستم دارم تشنت میشم
حواسم نبود بخاطر بوی الفاها کنترل فرمون بدنم از دستم خارج شده بود و داشتم ترشحشون میکردم
چشم بندمو دراورد
نگام ب نگاش خورد با چشمام داشتم التماس میکردم که بزاره برم و بس کنه
+اووووو اوووو اویگووووو اروم باش امگا(چشاش ریز کرد و ب حالت تمسخر صورتم گرفت که مثلا دلش میسوزع)اگر خوش شانس باشی یه الفا خوب تورو میخره و چه معلوم شاید زندگیت بهتر شد .
احتمالش بود اما من کل زندگی فلاکت بود همیشه تنها بودم پدر و مادرم منو تنها‌گذاشتن هیچ خانواده ای نداشتم همه تردم کردن...حتی توی مدرسه اذیتم میکردن کتکم میزدم برام قلدری میکردن و من تنها کاری که میتونستم کنم ادامه دادن بود.فقط خالمو داشتم اونم تنهام گذاشت اونم منو ول کرد اونم دوسم نداشت..
هیچکس منو دوس نداره من خودمو دوست دارم اما این برای من کافی نیست...
شوگا خندید و گفت
+نفر بعدی تویی جوجه سعی کن خوب باشی
چشمام گشاد شد
نه نه لطفا من نمیتونم
بلندم کردن و اون قلاده ای که دور گردنم بودو کشیدن
نمیتونستم تقلا کنم پردها کنار رف و چشمام گشادو گشاد تر شد بغضم داشت میترکید
شاید بیشتر از دویست تا الفا بود اونجا و بویی ک ترشح میکردن باعث شده بود از خودم بیخود بشم لعنت به من که دوران هیتم نزدیکه...
مجری داشت نگاهم‌میکرد و بعد نگاهشو گرفت ب سمت جمعیت
×یا یااااا چقدر زیباست تاحالا امگایی به این زیبایی ندیدم خیلی نادره همونطور که میبینید یه امگا مرده که بسیار زیباست اون حتی خوشگلتر از دخترای امگاعه (و بهم‌نگاه میکرد)
اولین قیمت؟
+۱۰۰هزار دلار
×بیشتر نبود؟
+۴۰۰ هزار دلار
×واووو بیشتر نبود؟
۱ میلیون دلار
همه جمعیت واوی کشیدن
مجری خندید و بهم نگاه کرد
×امگار قراره تنها امگایی که خوب درامد در میاره تو باشی کوچولو
اشکام سرازیر شده بود و میخاستم‌برم فقط ابن تنش که داشتن واسم قیمت میزاشتن داشت خفم میکرد من اسباب بازی نیستم...
برای بالاتر‌بردن قیمت پاهام باز کردن باعث شد اشکام شدت بگیره بدنمو بیشتر و بیشتر ب نمایش میزاشتن بالاتنه لباسمو دراورده بودن و حتی پایین تنم دیگه چیزی نمونده بود کامل برهنه ام کنن
×بیشتر؟
پنجاه میلیون دلار
×بیشتر نبود؟پنجاه میلیون دلار یک پنجاه میلیون دلار دو پنجاه میلیون دلتر سه فروخت....
۱۰۰ میلیون دلار
همه به عقب برگشتن و خفه شده بودن کی حاضر بود واسه یه امگا که توی شهر پر از اوناس اینقدر پول بپردازه
به کسی این پیشنهادو داد نگاه کردم اما معلوم نبود و همچنین چشمام تار بود بخاطر اشکام و اونم توی تاریکی نشسته بود
پچ پچ ها شروع شد
×واو چه پیشنهادی ۱۰۰ میلیون بیشتر نیست؟۱۰۰ میلیون دلار یک ۱۰۰ میلیون دلار دو ۱۰۰ میلیون دلار سه فروخته شد تبریک میگم امیدوارم لذت ببرید
از جام بلندم کردن و به سمت همون صندلی بردنم
از شدت خستگی و گریه چشمام گرم شده بود و داشتم خواب میرفتم که قلاده ای دور گردنم بود با شدت زیاد کشیده شد و باعث شد چهار دستو پا بیوفتم روی زمین
به بالا نگاه کردم اون کی بود؟...
أنت تقرأ
Kookv You are my tears
مستذئبتهیونگ یه امگا ضعیفه که به خاطر بدهکاری های پسر خالش به فروش گذاشته میشه سرنوشت با امگایی که قراره توسط یه آلفای سرد بی احساس خریده بشه چکار‌خواهد کرد... vkook 🔞 خواهش میکنم کسایی که از داستان های یائویی و بزرگسال خوششون نمیاد نخونن..ممنونم💜دوستت...
