part 10 : boobs ...

7.8K 837 494
                                    

جونگهی رو توی وان قرار داد و کمره نرم و گوشتیشو بوسید ، بنظرش بهترین کاری که پدر های دنیا میتونستن بکنن این بود که با پسرشون حموم برن و دوتایی تو وان ریلکس کنن !!

* آپا ...آپا ..اونجا رو نیدا تون ‌..

جونگکوک توجهشو به پسرش داد و سرشو برگردوند ، حمومه این هتل برخلاف جاهای دیگش ، عالی بود اما ‌...صبر کن اون دیگه چه کوفتیه ...
به سوسکه بزرگی که کناره پرده ی حموم بود رفت ، توجهی به جونگهی که باسنه بزرگ و تپلش محکم به دیواره ی وان خورد نکرد ..

* آپا ...(بغض)

" یلحظه صبر کن پسرم ... ودفاک این چرا انقدر گندس ، جیمین الان باید بخوابی اخه ؟ ..."

* آپا ...دردم گرفته هااا ...گریه کنم ؟

" هان ؟ نه صبر کن جونگهی "

بی توجه به اینکه فقط با یه باکسره خیس و چسبیده به اندامشه از حموم بیرون رفت ، ترس از حشرات چیزی بود که از دوران بچگیش همراهش بود و هیچ وقت کم نمیشد !!!

دستی به جیمین درحالی که سینه ی چپش تو دهنه سجین بود ، کشید و تکونش داد ... برخلافه خودش ، اون جوجه ی کیوت میدونست چجوری از پسه این جونورات بربیاد ...!!

" جیمینی ، ...بیبی بیدار شو یه سوسک تو حمومه و جونگهی ام اونجاست ...لطفا کمکم کن "

هومی کشید و با گیجی به همسرش خیره شد ؛ جونگکوک کیه ؟ ..سوسک چیه ..آهان ...

زیره لب اروم زمزمه کرد و لباسشو پایین داد ، عادته بده سجین باعث شده بود شب ها با یه لایه لباسه نازک و توری بخوابه که البته این به نفع جونگکوک هم میشد ...!!!

+: عایشش ... مرده گنده نمیتونی یه سوسک رو بکشی ؟ فقط دیک گنده کرده برامن ... از امشب به بعد من تاپم جونگکوک شی .‌.‌

خندید و بوسه ی محکمی رو لپه پسر گذاشت ، حقیقتا تهه دلش از جیمینی که بخواد تاپ بشه واقعا میترسید ‌‌‌‌. پرده ی حموم رو کنار زد و با جونگهی که داشت صابون صورتی رنگو برای کم کردنه دردش به باسنش میمالید روبرو شد ...

* اومااااااا .... ببین اینجام چیشده ...

جیمین سعی کرد به پسرش که باسنه کیوتشو سمتش گرفته بود و با  دست کبودی کوچیکیو روی لپه چپه باسنش نشون میداد ، نخنده ..اون صحنه زیادی برای قلبش شکری بود !!

+: چیشده جونگهی ، شاید اوما گازش بگیره خوب بشه .. هوم ؟ گازش بگیرم ؟

پسر با یاداوری دندون های بزرگه جیمین که یبار باسنشو گاز گرفته بودند نه ای گفت و سریع داخله آب نشست ، این درده کوچولو خیلی بهتر از دندون های جیمین بود ...

+: خیلی خب اقای ددی ، سوسک کو ؟

جونگکوک با دست به جونوره بزرگ و بال داره وحشتناکی که با شاخکاش بهش سلام میکرد رو نشون داد و پشته جیمین پناه گرفت ، اون واقعا چندش و تهوع اور بود !!

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Feb 06, 2021 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Jeon family [Kookmin]Where stories live. Discover now