بدونه توجه به جیمین ، دستشو روی یه طرف صورتش گذاشت و گونه نرمشو نوازش کرد ....
+: خیلی زیبا شدی امشب ...
" جیمینی فک کنم سجین هم ....صبر کن ..اینجا چه خبره ؟ "
سریع دسته تهیونگو از صورتش کنار زد و کمی ازش فاصله گرفت ، البته میدونست جانگکوک به همین زودی بیخیال نمیشه اون یه فرده به شدت حسود بود ...
+: اوه جئون شی ، از دیدنتون خوشحالم خیلی وقته همو ندیدیم ...
گلویی صاف کرد و تو چشمهاش برای جیمینی که با ترس پسراشو بغل گرفته بود خطو نشون کشید ... اگر قرار بود دعواش کنه اونکار رو تو خونه و زمان خواب بچه ها میکرد ...اون یه عوضیه جنتلمن بود.....
" بله تهیونگ حدودا سه سالی میشه ، خیلی دوست دارم نامزدت رو ببینم ، شنیدم که دختره یکی از سهامداری شرکته...."
جیمین با شنیدن این جمله حس کرد بجای خون تو رگ هاش ، آب یخ جریان داره ، چشمای پر و اشکیش رو بست تا کسی متوجه گریه کردنش نشه ...
اما دیر بود !! همسرش تمامه حالت های صورتشو زیرع نظر داشت میدونست که جیمین یه دوره ای عاشق تهیونگ بوده ....
+: بله درست میگید ، خیلی خب من بهتره برم پایین تا راحت باشید ....
و بعد خودش رو با چند قدمه بلند به در رسوند و خارج شد ، جونگهی اروم با چشمهای نم زده اش به جیمین نگاه میکرد و داشت فکر میکرد دوباره چه کاره بدی کرده که اوما ناراحت شده ...
با صدای محکم کوبیده شدن در فهمید که جانگکوک هم خارج شده ، و خداروشکر کرد که همسرش یه فرده بالغ و فهمیدس که تو تولد دعوایی درست نکرده....
* اوما ...
با صدای جونگهی برگشت و نگاهش کرد و با لب های برچیده و چشم های خیسش روبرو شد ...
* اوما بیا پستونک بخور ...
و بعد جسمه بنفشو وارده دهن جیمین کرد ، خب قطعا بهترین کاری که به ذهنش میرسید انجام بده تا اوماش رو اروم کنه همین بود ، پستونک !!
ساعت حدوده دوازده شب بود و تولد هنوز ادامه داشت ، جیمین دوتا پسرشو توی تخته جین خوابونده بود و خودش طبقه پایین مشغول سرو کردن مشروب ها بود ...
میدونست که با این شرایط ، خوابیدن بچه ها و مست کردن جانگکوک امشب رو باید مهمون جین میبودن .....
با اشاره ای که از طرف جانگکوک گرفت ، سمتش رفت و گیلاسه مشروبشو برای باره چهارم پر کرد ...
+ عزیزم فک کنم دیگه کافی ..
" جیمین شی !!! اون حروم (سکسکه ) زاده ی عوضی (سکسکه ) چشمش همش رو کونته ..."
YOU ARE READING
Jeon family [Kookmin]
RandomJeon family 🔞🔞 کاپل : kookmin ژانر : family . fluff . smut خلاصه : جیمین و جانگکوک دو فردی که به اجبار خانواده هاشون تن به ازدواج دادند و هیچ علاقه ای بینشون وجود نداره ، با افتادن یه اتفاق عجیب همه چیز متفاوت میشه ، اتفاقی مثله دوتا بچه !!! ...