- دوست داری همین حالا امتحانش کنیم؟ من که همین حالا میخوامش!
بند لباس سنتی بکهیون رو باز کرد،لباسش رو درآورد و قبل از اینکه بکهیون بتونه واکنشی نشون بده با کمی فشار به قفسهی سینهش بکهیون رو روی تشک گرون قیمت وسط اتاق هُل داد.
بکهیون خوشحال بود...این تنها چیزی بود که توی این موقعیت به ذهنش میرسید چون بعد از کاری که مادرش باهاش کرده بود حتی لبخند زدن هم سخت بنظر میرسید اما حالا بکهیون بخاطر چانیول میتونست خوشحال باشه و مادرش و سهرای لعنت شده رو فراموش کنه...حالا و توی این لحظه به تنها چیزیکه اهمیت میداد چانیول و کینگ سایزش بود!
- تو اولین امگایی هستی که موفق شدی برای چندمین بار زیرم باشی...میتونم امیدوار باشم من اولین آلفایی هستم که برای زیرش بودن تلاش میکنی؟
چانیول همونطور که لباس سنتیش رو درمیاورد با لحنی که ناامیدی رو فریاد میزد،پرسید و بکهیون حالت متفکرانهای به خودش گرفت...واقعیت این بود که "بچِ درون" بچی بود که باهاش متولد شده بود و این بچ همیشه و در تمام مراحل زندگیش همراهش بود و بکهیون رو به سمت آلفاهای کینگ سایز هدایت میکرد و بکهیون همیشه برای بدست آوردنشون در تلاش بود اما بکهیون نمیخواست الان و توی این موقعیت حرفی بزنه تا چانیول اعتماد بنفسش رو از دست بده پس لبخندی زد و همونطور که دستش رو پشت گردن چانیول میذاشت جواب داد:
+ پارک چانیول...ریل کینگ سایز لعنتی...تو تنها آلفایی هستی که من حاضر شدم بخاطرش بیخیال سینههای دوست دخترم بشم اونهم درست وقتیکه حاضر شده بود بخاطرم سینههاش رو پروتز کنه!
صورت چانیول رو پایین کشید و همونطور که انگشت شصت دست دیگهش رو روی لبای چانیول میکشید ادامه داد:
+ من برای اینکه "ددی" صدات کنم زیادی تلاش کردم،نه؟ پس حالا برام به روش خودت جبرانش کن ددی!
انگشتش رو برداشت و لباش رو به لبای چانیول رسوند،دست دیگهش رو هم پشت گردن چانیول گذاشت و بوسهشون رو عمیق تر کرد...حس اینکه اون تنها امگایی بود که چانیول براش مشتاق بنظر میرسید باعث میشد هجوم خون به پایین تنهش رو به خوبی احساس کنه...چانیول لعنتی جوری میبوسیدش که انگار اولین روز راتشه...همونقدر عمیق و همونقدر بیقرار...البته بکهیون هیچوقت توی روز اول رات هیچ آلفایی حضور نداشت و هیچوقت توی همچین روزی آلفایی رو نبوسیده بود اما خب این چیزی بود که توی مانهواهای سکسی زیادی ازش حرف زده بودن و بکهیون خوشحال بود که حالا میتونست تائیدشون کنه!
با مکشی از لبای بکهیون فاصله گرفت و به بکهیونی که فقط با شلوار سنتی زیرش قرار داشت نگاهی انداخت...خودش هم متوجه نمیشد چرا انقدر به این امگا جذب میشه فقط میدونست این کشش حالا جدا نشدنی بنظر میرسید!
اینبار لباش رو به گردن بکهیون رسوند و همونطور که بوسههای ریزش رو از گردن تا ترقوههاش ادامه میداد،شروع به لمس نیپلهاش کرد و طولی نکشید تا صدای نفسای عمیق بکهیون بلند بشه و لعنت...اینکه امگای هورنی زیرش با کوچیکترین لمسش بیقرار میشد زیادی هوس انگیز بنظر میرسید و صبر رو براش سخت میکرد!
زبونش رو روی نیپل سینهی بکهیون کشید و با لذت چشماش رو بست،با زبونش با نیپلش بازی میکرد و دستاش مشغول لمس شکم و نیپل دیگهش بودن...از اینکه بالاخره میتونست توی دورهی راتش یه رابطهی عالی داشته خوشحال بود...این دوره از راتش بخاطر اتفاقات مختلف رسما به فاک رفته بود و چانیول حالا میتونست بخاطر موقعیتی که توش بود لبخند بزنه...یه رابطهی هات با امگای هورنی زیرش مثل بهشت بنظر میرسید!
لباش رو از سینهی قرمز شدهی بکهیون فاصله داد و زمزمه کرد:
- انقدر خوش طعمی که نمیتونم از مزه کردنت بگذرم...البته منظورم قبل از اینه که عطر خیارت توی تک تک سلولای مغزیم نفوذ کنه و حس چشاییم رو از کار بندازه!
چانیول با خنده گفت و بکهیون هیچ واکنشی بهش نشون نداد،صادقانه نمیتونست به چیزی فکر کنه چون شهوت تموم وجودش رو گرفته و بکهیونِ بچ وجودش رو سست کرده بود!
دستش رو سمت شلوار سنتی بکهیون برد و قبل از اینکه بتونه شلوارش رو کاملا پایین بکشه صدای فریادی که از بیرون میومد باعث توقفش شد.
- این...این صدا...دارن خالهی مادرم رو صدا میکنن؟
قبل از اینکه بکهیون بتونه جوابی بهش بده صدای فریادها که حالا با گریه همراه شده بود باعث شد مقدار کمی از شلوار بکهیون رو که پایین کشیده بود،بالا بکشه و با نگرانی از جا بلند بشه.
- یعنی چه اتفاقی افتاده؟
با بلند شدن چانیول شوکه نیم خیز شد و به اخمش چشم دوخت...این گرگ احمق واقعا شوخیش گرفته بود؟
+ لعنتی اون پیرزن حداقل 90 سالشه...یا مرده و راهی بهشت شده یا در بهترین حالت سکته کرده...برگرد و ادامه بده!
بکهیون با عصبانیت گفت و وقتی چانیول در رو باز کرد و از اتاق خارج با حالت گریه فریاد زد:
+ نرو...اون کینگ سایز لعنتی رو بهم پس بده
BẠN ĐANG ĐỌC
🐺🍼 Your Man Calls Me Daddy 🍼🐺
Fanfiction•|🖇Fiction: مــــردت ددی صــدام میـکنه Your Man Calls Me Daddy •|🖇Couple: Chanbaek •|🖇Gener: DaddyKink.Omegavers.Smut.Romance •|🖇Writer: WhiteNoise •༅🥂 Your Man Calls Me Daddy •༅🥂 پارک چانیول آلفای تتوآرتیست 38 سالهایه که 900K فالوور توی این...