-عا وهــه، دارم میمیرم از خستگییی!!!
چانیول خمیازهی بلند دیگهای کشید و به سمت جونگین که صندلی انتهایی ون رو اشغال کرده بود برگشت: غرغرای جونگدهوارت رو قطع کن جونگین سرم درد میکنه.
بکهیون که برای دقایق کوتاهی خوابش برده بود با صدای چانیول تکون کوچیکی خورد و با چشمهای نیمه بازش به خوندن متنهای صحبتهاش توی گوشیش ادامه داد.
-کور میشی عزیزم.
چشمهای بکهیون گرد و هوشیار شد و جونگین که روی دو صندلی انتهایی دراز کشیده بود به سرعت صاف نشست و نگاه چانیول ناخودآگاه بین دو نفر چرخید.
منیجر که صندلی کنار راننده رو اشغال کرده بود نفس عمیقی کشید و خیلی بیربط خطاب به راننده پرسید: دفعهی اولته که برای اکسو رانندگی میکنی؟
مرد نگاهش رو اول از آیینه به سه مرد خوابآلود ولی تو حالت حملهی پشت سرش داد و بعد سرش رو آروم بالا و پایین کرد. منیجر نفسش رو دوباره صدادار بیرون داد و نگاهش رو از پنجره به بیرون داد: پس به دلقکبازیهاشون عادت نداری هنوز.
با تموم شدن جملهی منیجر عضلههای هر سه مرد جوان که روی صندلیهای عقب نشسته بودن به حالت آرامش برگشت.
چانیول کامل توی جاش برگشت و صاف نشست، گوشیش رو از جیب کاپشنش بیرون کشید و چند بار با صفحهش به زانوش زد و جونگین دوباره دراز کشید. بکهیون ولی صفحهی چت جدیدی برای خودش و جونگین و چانیول باز کرد و با کلمات غرید: یه کاری کنید هیونگ همه جا دلقک صدامون کنه خب؟
جونگین سریع استیکر پوکری فرستاد: من که فقط داشتم ادای جونگده رو درمیاوردم.
چانیول ولی بیتوجه به بکهیون که بهش زل زده بود و منتظر بود چانیول بهش توجه کنه و بفهمه که باید به گوشیش نگاه بندازه، به بیرون خیره بود.
یونگمین منیجر کمی به سمت سه ستارهای که صندلیهای عقبی رو اشغال کرده بودن برگشت و گفت: قهوههاتون رو بخورید.
جونگین دستش رو به معنی نه تکون داد: خونه سیبزمینی شیرین خوردم.
منیجر به قهوههای خنکی که توی بستهی شیشتایی روی یکی از صندلیهای خالی دست نخورده باقی مونده بود اشاره کرد: بخور غش میکنی جونگین.
جونگین چند لحظهای به چشمهای منیجر نگاه کرد و در نهایت شونه بالا انداخت و صاف نشست تا قهوه بخوره.
بکهیون هم یکی از قهوهها رو برداشت و زیر لب گفت: فکر کنم گوشیت ویبره رفت چانیولشی.
چانیول ولی سرش رو به دو طرف تکون داد: گوشیم سایلنته.
بکهیون چشمغرهای به چانیول رفت و نگاهش رو ازش گرفت. چانیول زیر چشمی به بکهیونی که دوباره مشغول متنش شده بود نگاهی انداخت و به منیجر که چرخیده بود و نگاهش میکرد اخم کرد.
YOU ARE READING
Stars ☆🌠 [Chanbaek]
Fanfiction[کامل شده] کتاب دوم از ششگانهی 'بکهیون' FICTION : stars - ستارهها COUPLE : چانبک 🌠 GENRE : درام، فلاف AUTHOR : #صفید EDITOR : ترنم NC+15 داستان: سسانگ فن به فنهای گستاخی میگن که پاشون رو از حدشون فراتر میذارن و با دخالت مستقیم تو زندگی...