༆P̆̈art32

7.3K 1.6K 181
                                    

"شما؟"

تهیونگ با تعجب به پسر قدبلند و خوشقیافه‌ای که توی چهارچوب در ایستاده بود زل زد.

"عام من دوستپسر جونگ‌کوکم."

با شنیدن این حرف، لبخندی روی لب پسر اومد و چال گونه‌ی عمیقی رو روی صورتش تشکیل داد که چهرش رو از اون حالت خشک و رئیس مانند خارج کرد و خیلی نرم و پفکی شد.

"عا تهیونگ ببخشید راجبت زیاد شنیدم ولی قیافتو ندیده بودم بیا تو."

تهیونگ هنوز نمیدونست چرا باید یکی دیگه توی خونه‌ی دوست‌پسرش باشه و اون در رو باز کنه."

ژاکتش رو در آورد و به آویز پشت در آویزون کرد.

تهیونگ نگاهش رو توی خونه چرخوند و متوجه شد هنوز اثری از گیلاسش نمیبینه.

"ببخشید جونگ‌کوک کجاست و شما کی هستین؟"

پسر که سمت آشپزخونه رفته بود وایساد و سمتش برگشت، "ببخشید کاملا فراموش کردم، من نامجونم دوست جونگ‌کوک، کوکی الان خوابه البته یکم دیگه باید بیدار شه، تو بشین، قهوه یا ابمیوه؟"

تهیونگ که حس بدی به نامجون داشت با حرف‌هاش کل اون حس از بین رفت و لبخندی زد، "فرقی نداره، عام میشه برم پیشش؟"

نامجون دوتا ماگ برای پر کردن قهوه برداشت و بدون برگشتن سمت تهیونگ جواب داد، "میگفتم البته ولی جین تازه خوابوندتش و اصلا پیشنهاد نمیکنم بیدارش کنی، عواقب خوبی نداره ."

"جین؟ سوکجین منظورته؟"

نامجون هومی کشید، "اره از کجا میشناسیش؟"

تهیونگ به کابینت‌ها تکیه داد و چشماش رو توی حدقه چرخوند، "تقریبا بیشتر از مامانش راجب جین حرف میزنه، گاهی حسودی میکنم."

نامجون خنده‌ی بلندی کرد و مثل تهیونگ به کابینت تکیه داد، "حق داره تقریبا دوساله که جین جای مامانشو گرفته، البته جدیدا به خاطر کارش زیاد نمیتونه به کوکی سر بزنه ولی بازم همیشه چکش میکنه و مراقبشه."

ماگو که حالا پر شده بود رو سمت تهیونگ گرفت و ماگ خودش رو فوت کرد تا خنک بشه.

تهیونگ ریز خندید، "فکر کنم همه یه دوستی دارن که نقش والدین رو بازی میکنه، منم یه هیونگ دارم شبیه بابابزرگای غرغروعه ولی هر اتفاقی پیش بیاد اولین نفر مداخله میکنه."

نامجون تازه جرعه‌ای از ماگش گرفته بود که دوباره صدای در بلند شد و مجبور شد بره تا در رو باز کنه.

بلافاصله صدای خش‌خش پلاستیکا و غرغر جین شنیده شد، "این رچه فوتوسنتز میکنه؟ اومدم یه ناهار براش درست کنم کوفتم تو یخچالش نیست."

"جین هیونگ منظورت از کوفت میگو و ماهی مرکب بود که خیلی عادیه توی خونه‌ی کسی به صورت رندوم‌نباشه؟"

Sugar Cherry [VKOOK]Where stories live. Discover now