"ته ته؟ سس قرمز رو میدی؟"
"اینقدر سس نریز کوک"
جونگ کوک لب های کثیف شده از سسش رو آویزون کرد.
"ولی من عاشق سسم""ولی باید از هرچیزی به اندازه بخوری بیبی"
جونگ کوک اخمی کرد و با تخصی گفت"میخوای کوکو افسردگی بگیره؟؟"
تهیونگ برای اینکه پسرکوچکتر رو ناراحت نکنه کوتاه اومد"اوه البته که نه"و سس رو در دستای تاینی و سفیده کوک گذاشت.
لیتل با ذوق سس بیشتری روی پیتزاش ریخت و با ذوق و علاقه مشغول خوردن تیکه های باقی مونده اش شد.
تهیونگ که زودتر غذاش رو تموم کرده بود مشغول دید زدن جونگ کوک شد.
لیتل هودی سفید و گشادی به تن کرده بود که بلندیش تا بالای زانوهاش میومد و باعث میشد شبیه یه بانیه کیوته بزرگ به نظر برسه.
حقیقتا تهیونگ با دیدن غذا خوردن های پسرک سیر میشد...چطور یه نفر میتونست تا اینحد بامزه و سوییت باشه؟
لیتل با خوردن سومین تیکه ی پیتزاش به صندلیش تکیه داد"چرا کوکو هیچ وقت نمیتونه یه پیتزا رو کامل بخوره؟"
تهیونگ لبخندی به این حرف پسرک زد"چون شکمش کوچولوعه و قبلشم کلی رامیون خوردی"
کوک پوفی از روی ناراحتی کشید"کوکو میخواست کل پیتزاشو بخوره ولی دیگه شکمش بهش اجازه نمیده...آقای شکم خیلی بده"
تهیونگ دستی لای موهای پسر کشید"اشکال نداره کُ بعدا میتونی بقیه پیتزات رو بخوری"
کوک که حسابی سیر شده بود سری تکون داد و ته مونده ی نوشابه اش رو سر کشید.
"حالا چی کار کنیم ددی؟""نظرت راجب سینما چیه؟"
لیتل با ذوق دست هاش رو بهم کوبوند.
"مینیون هاا قسمت جدیدش اومده!"تهیونگ لبخند مستطیلی ای تحویل پسرک داد و از پشت میز بلند شد.
"پس پاشو بریم سینما کوکی"***
تهیونگ تن خواب آلوی کوک رو بغل کرد و خندید. صدای خنده های ذوق زده کوک و حرفای کیوتی که زده بود هنوز هم تو گوشش بود.
و همین طور قیافه هیجان زده اش.
هیچ وقت اون رو اینطور هیجان زده و خوشحال ندیده بود و از اینکه میتونست گذشته ی ترسناک و غم انگیزش رو پاک کنه و براش خاطره های خوب بسازه، خوشحال بود.
البته باید درباره ی رابطه ی بینشون باهم دیگه صحبت میکردند.
شاید اون ددیه کوکو بودش ولی هیچ وقت به طور جدی دربارهی رابطه خودش و جونگ کوک حرفی رد و بدل نشده بود.
که البته تهیونگ به خاطر حضور یونگی فعلا قصد حرف زدن درباره اش رو نداشت.
پسرک روحیه حساسی داشت و معلوم بود که هر وقت بحث یونگی به وسط میکشید بهم میریخت و با یادآوریش اذیت میشد.
برای همین فعلا وقت اشاره کردن بهش نبود...
KAMU SEDANG MEMBACA
𝐁𝐚𝐛𝐲 𝐁𝐮𝐧𝐧𝐲~
Fiksi Penggemarجونگ کوک یه لیتله و هیچکس جز افراد نزدیک زندگیش راجب این موضوع خبر نداره.. چی میشه اگه تهیونگ، هم اتاقی جدیدِ جونگ کوک از این موضوع باخبر بشه؟ کاپل: ویکوک~سپ~ناممین💕 ژانر: فلاف-رومنس-اسمات