من امده ام واه واه...من امده ام
با پارتی زیبا امدم...مومنت و اینا
ازونا که دوست دارین😅😁البته به ته این پارت برسین متوجه میشین قضیه از چه قراره و چه جای حساسی تموم کردم😈😏
و آپ کردن پارت بعدی به کامنت ها و ووت های شما بستگی دارد دوستان عزیز!!!و نظرتون راجب پدر بودن دریک چیه؟
به شخصه دلم یه وانشات یا فن فیک امپرگ میخواست که استایلز توش حامله شه😅
اولشم ایده این بود که لیام بچه این دوتا باشه که تغییرش دادم
ترجیح دادم فانتزیامو برا خودم نگه دارم🚶♂️🚶♂️خب بریم ببینم چه خبره
•
•
•
•
•
[Hand over hand/roland faunte ]"متاسفم استفن اما من همیشه تورو بعنوان یه دوست میدیدم
و میبینم..."بارها و بارها این گفت و گوی درد آور رو توی ذهنش تکرار میکرد و هر بار بیشتر قلبشو میشکوند
دلش نمیخواست تسلیم شه اما...مشکل اینجا بود که شک کرده کرولاین شخص دیگه ای رو دوست داره
اگه اینطور باشه شانسش واقعا کمه.شاید باید بیخیال میشد؟
هیچ ایده ای نداشت.الان فقط دلش میخواست مست کنه که حتی اینم شدنی نبودبه بطری مشروبی که فقط یکمی تهش مونده بود زل زد و تکونش داد
آه پر حسرتی کشید و سرشو به دیوار پشتش تکیه داد
با هر وزش باد علفای هرز کوتوله حرکت میکردن و مچ پاشو قلقلک میدادن
نسیم ملایم و خنک شبانگاهی حس خوبی بهش میداداومده بود پشت عمارت تا کمی باخودش خلوت کنه و به دله شکستش دلداری بده
توی عمارت حسابی شلوغ شده بود و هرکسی مشغول کاری بود.بعضی ها برای سفر و بعضی دیگه هم برای مبارزه و دفاع از منطقه اشون اماده میشدن
پس کسی متوجه ی نبوده استفن نشد. هیچکس به جز الایژا که حالا با قدمای آهسته و محکم به پسرک نزدیک میشد:خوب پیش نرفت؟استفن آهی کشید و نگاه کوتاهی به مرد خوش پوش انداخت. سرشو به علامت منفی تکون داد و آخرین جرعه ی مشروب رو سر کشید
الایژا کنار استفن روی زمین جا گرفت و دستاشو به زانوهای خم شدش تکیه داددل شکستگی پسرو رو درک میکرد و قصدش دلداری دادن بود ولی همینکه دهن باز کرد تا حرفی بزنه، استفن شروع کرد: از وقتی که یادمه کرولاین تنها کسی بود که بهش فکر میکردم. هیچوقت کسه دیگه ای رو توی قلبم راه ندادم و نخواستم اینکارو بکنم.حالا که فهمیدم منو فقط به عنوان یه دوست میبینه قضیه فرق میکنه.. نمیدونم...شاید اگه سعی کنم بتونم عاشق شخص دیگه بشم ،کسی که متقابلن منو دوست داره
گردن چرخوند و با الایژا چشم تو چشم شد:یعنی باید از اول شروع کنم؟سعی کنم یکی رو عاشق خودم کنم؟
YOU ARE READING
He's My Wolf
Werewolf۱۰ سال زندگی به عنوان یه گرگ اونم بخاطر عذاب وجدانی که هنوز که هنوزه رهاش نکرده دریک..آلفای کامله گله ی هیل نتونست از خانوادش حفاظت کنه و خیلیا رو از دست داد ولی.. آلفا برمیگرده نه برای انتقام. بلکه برای اتحاد و حفاظت اونم از کسایی که بهش توی این را...