من اومدم با پارت جدید🚶♂️🚶♂️
میدونم این قسمتا یکم حوصله سر بره ولی صبور باشین
به زودی قراره جالب بشه
ووت و کامنت یادتون نره!!•
•
•
•
[Dangerously /Charlie Puth]
حدود پنج ساعت بعد وقتی که خورشید به وسط آسمون رسید بازم سر و صدای استایلز حیاطو پر کرد.با کمک جولیا یه وان بزرگ و قدیمی رو با هزار زحمت از انباری در اوردن و بعد از شستن کثیفیای داخلش، توشو پر آب کردن.
نواه بالاخره دست از روزنامه خوندن و تاب خوردن روی صندلی راک کشید و اجازه داد کنجکاویش اونو به طرف محل خرابکاری استایلز ببره
-چیکار میکنین؟؟جولیا که دستشو به کمرش گرفته بود و سعی میکرد نفسشو تنظیم کنه با سر به پسرک اشاره کرد.
استایلز وقتی مطمئن شد وان حسابی پر شده شلنگو پایین انداخت و ساعدشو روی صورتش کشید تا صورتشو خشک کنه
بعد از تموم شدن کارش با لحن پر هیجان و بلندی جواب پدرشو داد:میخوام دریک رو حموم کنم
گرد شدن چشمای پدرش نشون میداد که حسابی جا خورده.بیشتر تعجبش از این بود که جولیا هم بدون هیچ مخالفتی پا به پای پسر تو کارای بیخودش کمکش میکرد.
نگاهش سمت دریک کشیده شد که کمی دور تر از اونا روی چمن های سبز زیر نور مستقیم چرت میزد و تو عالم خودش سیر میکرد
-دریک. بیا اینجاااا
اولین واکنش گرگ بلند شدن گوشاش بود.کمی چرخونشون و بعد سرشو بلند کرد. به استایلز که با ذوق و انرژی زیاد بالا پایین میپرید و بهش اشاره میکرد به طرفش بیاد خیره شد
-یالا رفیق.چرت زدن بسه
از اونجایی که هنوز متوجه نشده بود پسر باهاش چیکار داره تکونی به خودش داد.دستاشو جلو برد و کمرشو عقب کشید.دهنشو تا جایی که میتونست باز شد دهن دره ای کرد.
نفسشو محکم بیرون داد و با قدمای آهسته خودشو به وان رسوند.استایلز با دستش به اب رقیق و شفاف داخل وان سفید اشاره داد:بپر توش.
نواه دست به سینه با ابروهایی که توهم پیچ خورده بودن منتظر بود تا نتیجه ی کار پسرشو ببینه.
جولیا هم با صورتی بشاش و خندون کنار نواه جا گرفت.-انقدر اخم نکن.باعث میشه چروکات بیشتر شه.
نواه سرشو به سمت مادرش چرخوند و اعتراض کرد:مامان...نمیفهمم چرا انقدر به کارای بچگونه ی استایلز بها میدی.حموم کردن یه گرگ وحشی؟؟واقعا؟؟سرشو به علامت تاسف تکون داد و نفسشو با حرص بیرون داد.
جولیا جوابی بهش نداد چون مشغول تماشا کردن اصرار و تلاش های استایلز برای فرستادن دریک داخل وان بود.
YOU ARE READING
He's My Wolf
Werewolf۱۰ سال زندگی به عنوان یه گرگ اونم بخاطر عذاب وجدانی که هنوز که هنوزه رهاش نکرده دریک..آلفای کامله گله ی هیل نتونست از خانوادش حفاظت کنه و خیلیا رو از دست داد ولی.. آلفا برمیگرده نه برای انتقام. بلکه برای اتحاد و حفاظت اونم از کسایی که بهش توی این را...