جا پوستر این دفعه یه ویدیو گذشتم(کش رفتم در اصل...)
ببینین حالشو ببرین
میدونم ممکنه بخاطر شخصیتا گیج شده باشین
یکم صبر کنین بزودی تو یه پارت همه رو معرفی میکنم
••
•
-آرجنت ها نسل در نسل شکارچی موجودات ماورایی بودن و هستن.منم بخاطر پا فشاری پدرم یمدتی رو همراهشون شکار میکردم. همون موقع ها بود که با دریک آشنا شدم. اون زمان دریک تازه رهبر گله شده بود. جفتمون جوونای بی تجربه و مغرور بودیم که لحظه ای رو برای خوش گذرونی از دست نمیدادیم. یه زنی هم همیشه همراهت بود به اسم جولیا.. اگه درست یادم باشه. که میشه...
این جا بود که استایلز مداخله کرد:چی؟؟مادربزرگ من؟
متعجب به دریک که کنارش راه میرفت زل زد:از اونجایی که همسن پدرمی فکر نمیکنم پدربزرگم باشی
نگاهشو از اون گرفت و چند بار پلک زد:یعنی امیدوارم
کریس خندید و دستشو رو شونه ی استایلز گذاشت: نه مطمئن باش نیست. من پدر بزرگتو میشناختم
پسرک دستشو رو سینش گذاشت و آروم نفس کشید.
از گوشه ی چشم به مرد مسن تر نگاه کرد:به شما هم نمیخوره انقدر سن داشته باشینکریس خندید و نگاهش سمت دریک که تو فکر فرو رفته بود کشیده شد: چرا انقدر تو خودتی؟
-دارم به حرفات فکر میکنم. پس تو توی اون حمله به گله های گرگینه دست نداشتی. اما حرکت امشبت برای چی بوده؟
+گرگینه های بیکن هیلز مسئلشون فرق میکنه. پدرم باهاشون تبانی کرده. اونا به اصطلاح محافظین شهرن. اما در اصل فقط یه مشت خیانتکار و زورگوعن که توی حمله به خیلی از گله ها به پدرم کمک کردن
استایلز لبشو تو دهنش برد و ارنجشو مالید:پس برای همین میخوای بکشیشون؟
این سوال رو استایلز وقتی پرسید که از جنگل بیرون اومده بودن و به جاده رسیدن. کریس صندوق ماشین مشکی رنگشو باز کرد و وسایلی که دست استایلز و دریک بود رو داخلش جا داد:اونا چیزی رو از من دزدیدن و منم برای پس گرفتنش اومده بودم.
-پسش گرفتی؟
+نگرفته باشم میری براشون قلدری کنی؟
-شاید. مگه نگفتی رفیق بودیم؟
کریس دستشو روی شونه ی دریک گذاشت و فشاری بهش اورد:باورم کردی؟
دریک ابروهاشو بالا انداخت و دستاشو رو سینش بهم گره کرد: خاطراتمو باور کردم شوالیه
کریس با شنیدن لقب قدیمش از دهن دریک، لبخندش بیشتر کش اومد: پس بیا فردا یه تجدید خاطرات کنیم گرگه بزرگه احمق
استایلز چشماشو چرخوند و گوشیشو از جیبش دراورد و پیامی که تازه براش اومده بود رو چک کرد .
YOU ARE READING
He's My Wolf
Werewolf۱۰ سال زندگی به عنوان یه گرگ اونم بخاطر عذاب وجدانی که هنوز که هنوزه رهاش نکرده دریک..آلفای کامله گله ی هیل نتونست از خانوادش حفاظت کنه و خیلیا رو از دست داد ولی.. آلفا برمیگرده نه برای انتقام. بلکه برای اتحاد و حفاظت اونم از کسایی که بهش توی این را...