سلام سلام
من برگشتم بالاخره با یه پارتواقعیتش یهویی اعتماد به نفسم به نزدیکای خط فقر رسیده...
یدور پارتای قبلی رو خوندم و بعدش اینجوری شدم:😐🤕🚶♂️🏜(چجوری شما میخونین و دم نمیزنین؟)الانم وسواس فکری گرفتم همین پارتو شاید بالای ده بار خوندم و ویرایش کردم...
دیگه اگه باز اشکال املایی چیزی داشت به بزرگواری خودتون ببخشیناین دفعه هم یه پوستر ادیت کردم هم ویدیو گذاشتم😉
رسما...سر آپ این پارت پاره شدم...
نتم داغونه و واتپد قبول نمیکنه://
میگه برو نت خوب پیدا کن پابلیشش نمیکنم😐
من میخواستم صبح پنجشنبه بزارمش...
حالا معلوم نیس کی بیاد
••
•
-مطمئنی میخوای اینکارو انجام بدی؟؟
دریک فنجون خالی قهوه رو روی میز برگردوند و از شصتش برای تمیز کردن لبش استفاده کرد: قراره با آرجنت بریم یه دوری تو شهر بزنیم. سر راه ماشینو تحویل میگیرم
نواه لبخند محوی روی لبش نشوند و با کف دستش چند ضربه ی آروم به شونه ی دریک زد:ممنون
در حالی به طرف در میرفت بلند داد زد:استایلز اگه تا ده دقیقه ی دیگه پایین نباشی مجبوری پیاده بری مدرسه
و از خونه خارج شد
دریک همراه کلانتر تا کنار در رفت و منتظر پسرک شدچند دقیقه ای طول کشید تا سر و کله ی استایلز که با شلختگی درحال پوشیدن ژاکت قرمزش بود پیدا بشه.
کوله رو روی دوشش انداخت و خواست از در بیرون بره که دریک از پشت کوله اشو گرفت
اونو به سمت خودش کشید و سعی کرد به قیافه ی گیج خواب و متعجب پسرک لبخند نزنه.ساندویچ و فلاسک شیر کاکائو گرم رو دستش داد :صبحونه نخوردی. اینارو توی ماشین بخور
ابروهاشو بیشتر توهم کشید و با انگشتش گوشه ی چشم پسرک رو پاک کرد :حتی صورتتم نشستی
استایلز از این حرکات مرد شکه شده بود اما تنها ری اکشنش زل زدن به دریک با چشمای درشت و براقِ قهوه ایش بود
دریک یه تای ابروشو بالا انداخت و پسرک رو به طرف بیرون هل داد: چته؟میخوای جا بمونی؟
درو محکم پشت سرش بست و نفس عمیقی کشید تا آروم بشه. این چند وقته به جز کششی که نسبت به استایلز داشت، ضربان قلبشم به طرز عجیبی بالا میرفت
روی هیچکدوم از این حالاتش هیچ کنترلی نداشت. حتی نمیفهمید دلیلش چیه و چرا این بلا سرش اومده. مهم تر از همه..چرا استایلز؟چرا اون پسر بچه ی نوجوون؟صدای بوق ماشین آشنا باعث شد از فکر و خیال دربیاد. کت چرمش که روی دسته ی مبل افتاده بود رو برداشت و همزمان با به تن کردنش از خونه بیرون زد.
YOU ARE READING
He's My Wolf
Werewolf۱۰ سال زندگی به عنوان یه گرگ اونم بخاطر عذاب وجدانی که هنوز که هنوزه رهاش نکرده دریک..آلفای کامله گله ی هیل نتونست از خانوادش حفاظت کنه و خیلیا رو از دست داد ولی.. آلفا برمیگرده نه برای انتقام. بلکه برای اتحاد و حفاظت اونم از کسایی که بهش توی این را...