police

2.4K 96 111
                                    

نیمه شب بود و گایون تازه داشت از بار خارج میشد

با اینکه زیاد نخورده بود اما سرگیجه داشت

ناچار بود که تا خونه با همین وضع رانندگی کنه

پس سوار بنزش شد و کیفش و رو صندلی‌ شاگرد انداخت

نگاهی به خودش کرد که از همیشه زیبا تر شده بود اون پیراهن جذب و کوتاه بنفش رنگ با اون آرایش لطیفش واقعا قشنگش کرده بود

یه آدامس تو دهنش گذاشت تا مزه بده مشروب های بی کیفیتی که خورده بود و ببرن

چند بار به دوستاش گفته بود و جاهای بهتری سراغ داره اما اونا اصرار کرده بودن که باید همینجا باشه

ماشین و روشن کرد و راه افتاد

هوا سرد نبود و بهش اجازه میداد که شیشه رو پایین بده

وقتی به دست انداز رسید رژ مورد علاقس که روی صندلی بود کف ماشین افتاد

گایون بدون اینکه ماشین و نگه داره خم شد تا رژ و برداره اما پیداش نمیکرد

صدای برخورد با ماشین دیگه و خوردن سرش تو داشبورد باعث شد با عصبانیت سرش و بالا بیاره

زن میانسالی از ماشینش پیاده شد

کت و شلوار داشت و موهاش و از پشت ب
به سمت ماشین گایون اومد و در و کوبید

گایون با عصبانیت در و باز کرد و گفت: چته مرض داری اینجوری میکوبید به در

زن که از گایون عصبانی تر بود به ماشینش اشاره کرد و گفت: نگاه کن با ماشینم چیکار کردی دختره احمق این چه طرز رانندگیه

گایون در ماشینش و محکم بست و با پررویی گفت: تو اشتباهی ترمز کردی

زن خنده عصبی کرد و گفت: واقعا که باورم نمیشه

_ اینجا چه خبره کل خیابون و گذاشتید رو سرتون

گایون به سمت صدای زنونه ای که شنیده بود چرخید

زن به سمت اون دو نفر اومد و گفت: خوب؟

زن میانسال با دیدن یه پلیس که بتونه حقش و بمیره نفس راحتی کشید و گفت: من داشتم با یه سرعت آروم میرفتم که یهو ماشین این خانوم محکم بهم خورد

گایون که دید داره مقصر میشه گفت: داره دروغ میگه اون یه دفعه ترمز کرد

پلیس نگاهی به زن جوون کرد و گفت: من همه چی از دوربین ها دیدم و چیزی که توجهم و جلب کرد این بود که شما به مدت پست فرمون نبودی

گایون خواست چیزی بگه که پلیس گفت: جریمه رو باید پرداخت کنید
و مشغول نوشتن تو دفترچه کوچیکش شد

در حالی که داشت می‌نوشت گفت: ماشینت هم به هفته می‌خوابه

گایون با ترس گفت: چیییییییییی ولی من بهش نیاز دارم خواهش میکنم

Dreamcatcher 🔞 Oneshot PurpleWhere stories live. Discover now