don't disobey me

2.2K 87 23
                                    

پشت فرمون نشسته بود و داشت به سمت جایی میروند که بیبیش رفته بود دختری که خیلی حرف گوش نکن بود و مدام از زیر قوانین و حرفای ددیش در می‌رفت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


پشت فرمون نشسته بود و داشت به سمت جایی میروند که بیبیش رفته بود دختری که خیلی حرف گوش نکن بود و مدام از زیر قوانین و حرفای ددیش در می‌رفت

دامی از ماشین پیاده شد با عصبانیت قدم برمیداشت و نگاه همه رو زن جذابی بود که داشت وارد بار میشد در و با قدرت باز کرد و بدون اینکه کسی چیزی بهش بگه وارد شد فضای تیره کلاب نمی‌تونست گل سرخش و ازش پنهان کنه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


دامی از ماشین پیاده شد با عصبانیت قدم برمیداشت و نگاه همه رو زن جذابی بود که داشت وارد بار میشد در و با قدرت باز کرد و بدون اینکه کسی چیزی بهش بگه وارد شد فضای تیره کلاب نمی‌تونست گل سرخش و ازش پنهان کنه


دختری که یه گوشه وایساده بود و داشت آبجو میخورد ناراحت به نظر میومد امروز با مامیش دعواش شده بود و اومده بود اینجا تا هوایی تازه کنه اما بودن تو همچین فضایی هم حواسش و از فریادی که زن سرش زده بود پرت نمی‌کرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


دختری که یه گوشه وایساده بود و داشت آبجو میخورد
ناراحت به نظر میومد امروز با مامیش دعواش شده بود و اومده بود اینجا تا هوایی تازه کنه اما بودن تو همچین فضایی هم حواسش و از فریادی که زن سرش زده بود پرت نمی‌کرد

خواست لیوان و بالا ببره که کسی دستش و محکم گرفت جوری که حس کرد درد تمام ساعدش و گرفته سرش و بالا آورد و کسی و دید که عاشقانه دوستش داشت اما ازش عصبانی بود

دامی کمر دختر و گرفت و با دقت تو چشمای خیسش نگاه کرد: دعوای ما هر چی هست تو همون خونه میمونه گاهیون با اومدنت به همچین جایی نه تنها چیزی و حل نمیکنی بلکه بدترش هم می‌کنی

Dreamcatcher 🔞 Oneshot PurpleWhere stories live. Discover now