Some thing more

61 9 16
                                    

«زندگی درده و مسکنش خودتی، حیف که انقضا شدی»

«لیام من، اون دستات نیست که گناهکاره. اون مغزته که انقدر خوبه که سوخته. اون قلبته که من ازت دزدیدمش. چرا فکر می‌کنی؟ بیا بغلم کن!»

«عزیزم یه بوس بهم بده و بعد از اینکه چشمامو بستم بخواب،
" می‌خوام همیشه آخرین چیزی که چشام می‌بینن
چشای تو باشن"»

«باید روی قول هایی که به خودت میدی بیشتر دقت کنی دارلینگ! گریه نکن تافیه من، گریه ام میگیره ها...»

«دوست دارم..!»

"لی...لیوم
من همیشه پیشتم
دلم برات تنگ میشه
دوستت دارم"

«لیوم، مشکلت چیه با من؟ یک ساله باهمیم و تو هنوز بله یا نه یاد نگرفتی به من بگی؟ تکرار کن زینیت بشنوه بله! نه کله به پایین»

"لیوم عاقبت همه مرگه. حالا یا من زودتر یا تو. ببخشید زودتر از تو می میرم.سعی می‌کنم بخاطرت بیشتر بمونم."

ببخشید مزاحم می‌شما
اینم جمله های ته همه پارت ها کنار هم(بجز پارت ۲)
ارتباط خاصی ندارن ولی به نظرم همشون و کنار هم قشنگن:)

The pain[Z.M]Where stories live. Discover now