90

54 14 5
                                    

تو همانی که بر رخ او

شب به شب پنجره را

و به تب حنجره را

و ز لب زنجره را

باز کنم

تو همانی که مرا میبینی

گل یاقوت به چشمان مرا میچینی

تو همانی که ز هر وقت سحر

تا به پایان غروب

به امیدِ نگهَت میمانم

دیرگاهی است ولی

آسمانی که میان است ابری‌ست

آسمان را بتکان

دست کم یک تو بمان

دست کم یک دم لبخند به اشکم بنشان

ماه من

آدم بیمار منم

معنی زار منم

و تو ماهی و جهان

یک تو بمان...


A_bhshty

ممنون بابت شعر 💛💙







ᴍᴏᴏɴʟɪɢʜᴛWhere stories live. Discover now