truths

7.4K 342 95
                                        

تهیونگ بعد از روز پر مشغله ای بلاخره تونسته بود ،به خونه برگرده ،همه خدمتکار ها در حال آماده کردن شام بودند ،تهیونگ هم با استفاده از این فرصت زود به طبقه بالا رفت و در اتاق خودش رو باز کرد ،بعد از اینکه لباس هاش رو عوض کرد ،به طرف کتابخونه اتاقشون رو رفت و کتاب کوچکی که در طبقه چهارم اونجا بود رو به جلو کشید و در مخفی باز شد .

قدم های آهسته اش رو به داخل اتاق گذاشت و اون منظره ای که منتظرش بود رو دید ،همسر زیباش در حالی که چهار زانو رو تشک بسته شده بود فاک ماشینی در حال به فاک دادن اون سوراخ های خوشگل بود ،از ساعت ۶که تهیونگ از خونه بیرون رفته بود تا الان که ساعت ۸ عه جونگکوک روی اون فاک ماشین در خال بفاک رفتن بود و دیگع نایی واسه ناله کردن نداشت ،اما نمیتونست منکر لذتی که میگیره میشه .

تهیونگ :کوکی ،بیبی امگای من حالش چطوره لذت میبره ؟یا اینکه کوکی خسته شده ؟

کوک که دهنش با گگ بسته شده بود صدا های نا مفهومی در آورد

و تهیونگ هم انگار که فهمیده باشه سر تکون داد و به پشت جونگکوک رفت و ایستاد

به اون دستگاه نگاه کرد که چگونه سوراخ های بهشتی رو بفاک میدن

جلو عقب جلو عقب ...

دکمه ماشین رو زد و خاموش کرد و جونگکوک با این کارش ناله آرومی کرد ،

ته: وقته استراحته بیبی هنوز دو روز تنبیهی ولی الان باید غذا بخوری

بند های پاها و دست های کوک رو باز کرد با این کارش کوک رو زمین افتاد دست ها و پاهاش اونقدر خسته شده بودند که نمیتونست ازشون استفاده کنه

ته گگ رو هم از دهن کوک بیرون آورد و با دستش چونه ی کوک رو ماساژ داد

ته: بیا بغل ددی کوچولو میبینی عاقبت قانون شکنی چیه؟

کوک: ب-بله ددی

ته: بیا بغلم عشقه ددی

کوک : رو بغلش گرفت و به طرف تخت توی اتاق تنبیه رفت

کوک رو روی تخت خوابوند و گفت: تکون نخور بیبی

دست های کوک رو به دو طرف تخت و پاهاش رو همینطوری بست

و بعد بالشی پشت کوک گذاشت

ته: منتظر ددی بمون واسمون غذا میارم امشب کار زیاد داریم

کوک:باشه ددی

،تهیونگ زود به پایین رفت و غذاهای آماده روی سینی بزرگ گذاشت و به اتاق برگشت

ته: ددی برگشت با غذاهای مورد علاقه کوکو

کوک با دیدن غذاها خودش رو از دست داده بود دم به دقیقه آب دهنش رو قورت میداد و منتظر بود اون غذاهای خوشمزه به معدش بره

|| Taekook Porn Hub ||Where stories live. Discover now