‎وقتی داری موهات رو شونه میکنی و میان پیشت🦋

208 17 2
                                    


‎ *نامجون:(برت میگردونه و میندازتت رو تخت و میاد روت خیمه میزنه)*

‎ *جین:(از پشت بغلت میکنه و سرشو تو گردنت فرو میبره و بو میکشه)*

‎ *شوگا:(میاد تنت رو بو میکنه و اروم کنارگوشت زمزمه میکنه)من خوشبخت ترین مرد دنیام که تورو دارم(لاله گوشتو میمکه و شونه رو از دستت میگیره و خودش موهاتو شونه میکنه)*

‎ *جیهوپ:(تو بغل میگیرتت و لباشو رو لبات میزاره و اروم دستاشو تو موهات فرو میبره)*

‎ *جیمین:جون بیبی چطوره امشب رو یکم طولانی تر کنیم؟*

‎ *ته:(پشت سرت وامیسته و از تو آینه بهت خیره میشه انگشت اشارشو جلو دماغش میگیره و با صدای دورگه ای زمزمه میکنه)ششش بیب امشب قراره زیرم جون بدی(پرتت میکنه رو تخت و میاد روت و شرو به مارک کردن گردنت میکنه)*

‎ *کوک:عجب...چطوره امشب نریم مهمونی؟کار دارم باهات*

☜︎سناریو☞︎Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin