‎وقتی بهشون میگی باید خونه تکونی کنی 🤷🏻‍♀️

156 11 0
                                    


‎ *نامجون:باشه عزیزم از کجا شرو کنم؟*
‎ *ا.ت:من دور تووو بگردم ایقد مهربونی از اون لبخندا نزن سکته میکنم(دست میکنی تو چال گونش)*

‎ *جین:همه کارارو خودت میکنی من خستم*
‎ *ا.ت:پوف خودم خدمتکار میگیرم*

‎ *شوگا:چیزی گفتی عزیزم؟*
‎ *ا.ت:اره گفتم باید خونه تکونی کنی یونو؟*
‎ *شوگا:(خودشو میزنه به کوچه علی چپ...)من که چیزی نشنیدم*

‎ *جیهوپ:یا خدا الفرار(در میره)*
‎ *ا.ت:(با لنگ دمپایی میوفتی دنبالش...)صب کن باید تمیز کنی*

‎ *جیمین:لطفا روی من حساب نکن*
‎ *ا.ت:یا باید کمک کنی خب یه خونه گرفتی..خونه هم نمیشه گفت یه عمارت گرفتی که سه چاهار بار منو توش گم کردی بعد توقع داری من خودم تمیزش کنم؟*
‎ *جیمین:باشه بابا جوش نیار خدمتکار میگیرم*

‎ *ته:نمیشه بیخیال شی؟*
‎ *ا.ت:نه نمیشه*

‎ *کوک:خودت انجام بده من دوست ندارم*
‎ *ا.ت:زمین گرده منم دوست ندارم خدمتکار بگیر*
‎ *کوک:هی حرف خودمو به خودم برنگردون...ولی باشه*

☜︎سناریو☞︎Kde žijí příběhy. Začni objevovat