نامجون:هومم..مگه مربیای زن چشونه ک نمیخای کلاس اونا بری؟؟
جین:بیا بیا یچیز درص کنم بخوری بازم هزیون میگی از گشنگی
شوگا:نمیشه..مگه اینکه از رو جنازم رد شی
هوپی:بیب!!مطمنی؟؟
جیمین:ودف..مربی مرد...پس من اینجا چیم؟؟دنسم از همشونم بهتره
تهیونگ:اگ بری باید با چادر ایرونی بری..نمیخای مربی زن
کوکی:خواسته هات زیاده..شیرموز بخای میدم اون نمیشع پول ندارم
ا/ت:مثلا ایدلا..
کوکی:همین ک گفتم
ESTÁS LEYENDO
☜︎سناریو☞︎
Fanficهیچی دیگه سناریو هست از همه اعضا چه توضیحی بدم😐🙏🏻 دوستون دارممم حمایت یادتون نره🍦✨