part10

777 188 44
                                    

روی تخت دراز کشیدم ... هنوز هم نفهمیدم چه اتفاقی افتاد ... چرا یهو ییبو قاطی کرد ؟ من فقط یکم داشتم سر به سرش میذاشتم

این همه بی جنبه بازی نداشت .‌. یعنی من زیاده روی کردم ؟

به‌ طرف راست غلت زدم ... یعنی باید بهش بگم همه چیز رو ؟ نه نه فقط باید بهش بگم این حرف هام جدی نبودند ... همه رو که نباید بگم آره همه رو نمیگم

به گوشیم نگاه کردم

+ خیلی بی جنبه ای ییبووووو

{ فلش بک }

از اینکه فهمیدم ییبو انگار یه حسی بهم داره خیلی خوشحال شدم کی ناراحت میشه ؟ همچین پسر جذاااااابی خوشملیییییی
اخلاقشم‌ خوووووب ... مگه خلم که ناراحت بشم ... اما چه کنم که حس سر به سر گذاشتن در درونم بیشتر از هر احساس  درستی هست

کمی صورتم رو به طرفش برگردوندم

+ اما ییبو من برات یه نفر رو پیدا کردم ... خواهرم  ، عکست رو‌هم دیده انقدر ازت خوشش اومده ... ما که نمیتونیم بهش خیانت کنیم ( چه زری دارم دقیقا میزنم ؟!)

- چیییی

دستش رو گرفتم و قشنگ باهم از جشن محو شدیم اینم از استعداد های ناب من ..‌

+ ببین ییبو اون عاشقت شده و ما اصلااااا نباید بهش خیانت کنیم عا راستی فردا برات قرار گذاشتم باهاش ، یادت نره

چشمکی زدم ... اما ییبو یکم عصبی بود نمیدونم چی شد یه تنه بهم زد و رفت

چیشدددددددددددد ... چرااااا رفتتتتت

دنبالش رفتم ولی آقا کلا غیب شده بود ..‌ این کجا غیب شد ؟ اصلا چرا رفت ؟؟ چیز بدی نگفتم ؟؟؟؟

[ پایان فلش بک ]

گوشیم رو برداشتم و شماره ی ییبو رو گرفتم در جریانم ساعت 2 هست ولی منم دارم خل میشم

- الو ؟

+ سلام

- چیکار داری ؟

+  راجب حرفم که زدم

- عکس خواهرت رو دیدم ... واااو خیلی خوشگله همه هم ازش تعریف میکنند ممنون برای معرفی عا خوشحال میشم فردا خودت هم باشی ... فعلا

تماس رو قطع کرد ...... تماااااااس رو قطع کرد

نه نه این الان مهم نیست مهم اینه اون خواهر من نیست و من ههههیچچچچ حرفی بهش نزدم و ییبو میخواد ببیندش ؟؟؟

صبر کننننن ببینم چیییییی میخواد ببیندش؟؟؟ اون عوضی من رو کامل گذاشت کنااااار

+ واااااااااانگگگگگگگ یییییبووووووو عوضییییییی ... من رو میذاری کنااااار میخوای اون رو ببینی ..‌ میییکشمتتتتت

بازیگر (bjyx)✔️Where stories live. Discover now