ییبو پوکر به ژان نگاه کرد
-الان مشکلت گردش خون فقط ؟ ددی جووونتتتتت خیانت کردههههه
ژان بلند شد و محکم عضو ییبو رو با دستش گرفت
+دوست داری برم پیشش ؟ بگم ددی عزیزم بیبی امده پیشت
-عووووق
+حال خودمم بهم خورد ایییییی
هردو همزمان دستشان رو جلوی دهانشان گرفتند
+اییی اییی ددی جونم بیااا بیبی امده خب وات د فاااااک امدی که امدی اعلام حضورت چیه ...
-مثلا اعلام اینکه بیا به فاکم بده و لطفا دستت رو بردار له شد حالا خمیر میشه
ژان دستش رو از روی عضو ییبو برداشت و متفکر عضو ییبو رو بررسی کرد
+نه ببین خمیر نشده ولی طرف پایین مایل به چپ یکم کج شده که خودم الان برات درستش میکنم
-چیکاااااررررر میکنییییی بچمو ناقصصصص کردییییی بیاااا بیاااا ببین یه طرفش رفتتتت حالا چطوری باهاش بکنم
ژان با خشم به ییبو نگاه کرد
+کی رو میکنی ؟
-شما
+اهان ... یکدفعه حس کردم میخوای یه چیز دیگه بگی
-هه نه بابا .... ژان حالا که گفتم "شما" میشه اون کلید تیزی که به طرف کوچولوم گرفتی رو ازش دور کنی ؟
+اره ... اره نگران نباش
-مرسی عشقم
+عوق ... مرسی عشقم از کجا امد
-نمیدونم تو سریال میگفت هرکاری طرف میکرد میگفتی مرسی عشقم یا میگفت مرسی هاااانیییی
شیائو ژان روی کاناپه خوابید
+وقتی اینو به من بگی من فحش حسابش میکنم
-باشه عشقم ، هانی نگران نباش حواسم هست عشق هانی عزیزمممممم
ییبو گفت و با سرعت به طرف دستشویی دوید ... اما ژان با لبخندی کج نگاهش میکرد ... با رفتن ییبو گوشی رو روشن کرد و به جکسون پیام داد
ژان : جکسون جااااان
جکسون : یا نتیجه ی کارمای ارشد
ژان : ددی گلم
ژان : عشقممممجکسون : من هیچ غلطی نکردم به جان خودم قسم میخورم
ژان : غلطی که نکردی ولی راجب گوه نظریه متفاوته
جکسون : چه گوهی خورده باز ؟
ژان : مارک تویی ؟
جکسون : اره الان گوشی رو ازش گرفتم داره مثل شترمرغ میپره بالا
DU LIEST GERADE
بازیگر (bjyx)✔️
Fanfiction•پایان یافته ● شیائو ژان ماموری که برای حل پروند ه ای مجبور میشه به عنوان دانش آموز وارد دبیرستان بشه وانگ ییبو پسر جوانی که از همون اول از شیائو ژان متنفر شد و دلیلش ؟ ییبو « ازش خوشم نمیاد چون رو مخمه » ● کاپل : ییژان / مارکسون ● تاپ : ییبو...