من درسته كه اولاش كرم داشتم اما واقعا دلم نميخواست كه با كسي كه خيلي جدي نشدم سكس كنم اما اون با كاراش با رفتاراش حسي كه بهم منتقل ميكرد باعث ميشد كه بخوامش و باهاش سكس كنم اما نه من اونو دوس دارم نه اون اون فقط حدفش نظاره داشتن و دستور دادنه پس كلويي احمق برو و اسپرسوشو بيار وقتي وارد اتاق شدم بدون هيچ برنامه ريزي چشمم افتاد به زيپ شلوارش يعني خيلي بزرگه بزرگ كه بود يعني واسه من....
+بزارش و برو
-يه ممنون اينقدر زور داره؟
پاشد و اومد سمتم و دوباره منو كشيد سمت ديوار مثل اينكه تربيت امروزت به اندازه نبوده و پرو شدي بايد با تو چي كار كنم؟ما هنوز خيلي وقت داريم به نوبت به همه تربيتات ميرسم
دستم رو گرفت و از بازو هام شروع كرد به ليس زدن همون موقع بدنم مور مور شد و حس عجيبي بهم داد اين همه قسمت هاي حساسو ميشناسه
و بعد رفت و يه شات اسپرسو رو خورد
-ميشه يه سوال ازت بپرسم
+اين شد دومي واسه امروزت
-يعني چي
+سومي
-خب بگو داستان چيه؟
+دديي ؟ نشنيدم ميتونم بپرسم ازتون نشنيدم خانوم كوچولو
با حالت معصومانه جوري كه لبامو به حالت لوس طور در اوردم اروم اروم پاورچين پاورچين رفتم سمتش و گفتم ددي ميتونم ازتون يه سوال كنم ؟🥺
+سريع بپرس
-شما قبل من....
+قبل تو چي؟
-ام يعني قبل من ليتل داشتي
+هيچ كدوم موندني نبودن كاراشونو ميساختم و ميرفتن حالا چرا پرسيدي؟
-ميخواستم مدتاشونو بپرسم پس چرا كار منو نساختي تا برم
+اومد سمتم و در گوشم گفت تو جايگاهت ...
و نتونست حرفش رو تموم كنه و در صدا خورد
ريسس ميتونم بيام داخل براتون بسته اومده
+بالاخره چيزي كه منتظر بودم رسيد
برو كيوتي ببين چيا برات اومدهبه تمام چيزايي كه گرفته بود بادقت و تعجب نگاه ميكردم
چندتا چيز ديگه هم بود كه بيرون مياوردم و گفتم شب با هم نگاه ميكنيم و رفتم بيرون نيم ساعت بعد اومد و گفت خوب همه ميتونن برن خونه شركت رو ببنديد منشي ٢ گفت اما اقا الان ساعت ٦ ما بايد تا ساعت نه بمونيم
+نه امروز مرخصيد به راننده بگو بياد بالا جعبه اي كه نيم ساعت پيش اومده بودو ببره
ESTÁS LEYENDO
دختر خوب /the good gurl
Romanceموضوع داستان:دختریی که سر به هوا بود و به حرف کسی گوش نمیداد اما روزی همه چی تغییر میکنه زمانی که برای باشگاه بدمینتون ثبت نام میکنه و ناخواسته وارد یه بازی جدیدی میشه که خودش خبر نداشت وضعیت:در حال نوشتن تازه امروز شروع کردم بهم عشق بدید تا تمومش...