🤍8

406 121 14
                                    

-کسی اینجا نیست جواب منو بده؟
با داد رئیس پارک همه کارکنا چند قدم عقب تر رفتن.
-چند روز نباشم عرضه ندارین حواستون به کارا باشه؟
روشو سمت مدیر بخش داخلی چرخوند و پروند تو دستشو رو میز پرت کرد.
-این اهنگ دست اونا چیکار میکنه؟
با دادش که به طبقه پایین هم میرسید،جانسونگ مدیر بخش داخلی،سعی کرد توضیح بده.
-جناب پارک باور کنین این اهنگ از اینجا خراج نشده
-پس به چه دلیل کوفتی ای الان تو اینترنت پخشه؟
جانسونگ سرشو پایین انداخت و اب دهنشو قورت داد.
-برو پایین پرونده ها رو بیار
-چ..چشم
سریع از پله ها پایین رفت.
خواست وارد دفترش بشه که با دیدن فرشته نجاتش با خوشحالی سمت بکهیون با امی تو بغلش رفت.
-هیونگ اه هیونگ
بکهیون چند بار پوکر پلک زد و امی رو تو بغلش بالا تر کشید.

-باز چه گندی زدی جانسونگ؟
-به خدا اینبار تقصیر من نبود.اه...
با صدای دادی که از بالا اومد،حرفش نصفه موند.
بک با بهت سرشو سمت طبقه بالا چرخوند.
-این...این چان بود؟
-اه هیونگ برو ارومش کن تا هممونو نخورده.
-چی میگی جان چی شده؟
-یکی از اهنگای ضبط شده که قرار بود هفته دیگه پخش بشه،لو رفته و یه شرکت دیگه به نام خودش اونو همه جا پخش کرده.
بک منتظر ادامش نموند و سریع سمت طبقه بالا رفت.
میدونست همسرش وقتی به کارش میرسه،تا چه حد حساس و عصبی میتونه بشه.
پله ها رو تند تند بالا رفت.
چانیول با عصبانیت نگاهش به پله ها بود تا جانسونگ بیاد ولی با دیدن بکهیون و امی تو اون لباسای ستشون به یکدفعه تمام عصبانیتش فروکش کرد.
بکهیون سریع سمتش اومد و چان با لبخند هر دوشونو بغل کرد.
-چانی خوبی؟
گردن بکو اروم بوسید و یکم ازش فاصله گرفت.

-اوهوم.الان خوبم
گونشو اروم بوسید و امی رو از بغلش گرفت.
سمت کارکناش که با بهت به تغییر رفتارش نگاه میکردن برگشت و اخم ریزی کرد.
-پرونده ها رو بیارین
همه سریع سر تکون دادن و چان دستشو پشت کمر بک گذاشت و سمت داخل اتاق ریاست هدایتش کرد.
روی مبل نشست و امی رو رو پاش گذاشت.
دستشو که بالا اورده بود رو بوسید و باعث شد امی با ذوق بخنده.
بکهیون گنارش نشست و دستشو رو زانوش گذاشت.
-چی شده؟
حرف نزدن چان نشون میداد جقدر ذهنش مشغوله.
بک دو طرف صورتشو گرفت و طرف خودش برگردوندش.
لباشو اروم رو لباش گذاشت و وقتی حس کرد ذهنشو یکم اروم کرد،لباشونو جدا کرد.
-حالا بگو چی شده؟
چان نفس عمیقی کشید و تکیه داد.
-اهنگی که قرار بود هفته دیگه پخش شه رو شرکت انجل پخش کرده.

-چطور اهنگ بدستشون رسیده.
-نمیدونم.یا جاسوس دارن که این خیلی امکانش کمه چون حتی اگه جاسوس هم داشته باشن،تمام این اهنگا رو لپ تاپه منه و هیچ کس بهش دسترسی نداره.
-یا؟
نگاهی به چشمای اروم همسرش انداخت.
-یا اونا همین اهنگ رو زودتر ساختن و پخش کردن.
-چطور ممکنه دو تا اهنگ عین هم به فاصله یک هفته از دو تا شرکت که رقیب هم حساب میشن،پخش بشه؟
سرشو تکون داد.
-نمیدونم واقعا
-اگه تاریخ روزی که اهنگو ساختی رو از تو لپ تاپ پیدا کنیم،میتونیم ازشون شکایت کنیم.
چانیول از رو مبل بلند شد و با امی تو بغلش سمت میز رفت.
لپ تاپشو روشن کرد و دنبال اون تاریخی گشت که اهنگو ساخته بود.
-اها پیداش کردم.
دقیقا وقتی حرفش تموم شد،امی دستشو جلو اورد و محکم رو کیبورد و صفحه سیاه شد.
-چی شد؟

In The Name Of Love Season 2💓Donde viven las historias. Descúbrelo ahora