این پارت با اهنگ loverboy از a_wall گوش بدید^-^
راستی ایدی تلگرام چنلم^-^
@blue_eyes_music
اون تو اهنگ ها رو گذاشتم ماچ بهتون ^-^_________________________________________
سوم شخص
وقتی چارلی و تیلور وارد مغاز شدن . کسایی پشت صندوق بودن با تعجب به بالا پایینشون نگاه کردن و به این فکر میکردن اونها خیلی لباس های رسمی پوشیدن .
وقتی به ماشین ایسپک رسیدن . تیلور چشمش به دستگاه نوشیدنی خورد .
" من یکم کوکا میخوام بخورم واقعا تشنه ام . تو نمیخوری ؟"
چارلی تند تند سرشو تکون داد . تیلور یک لیوان برداشت و دکمه که بغلش نوشته شده بود کوکاکولا رو فشار داد و لیوانشو زیرش گرفت . زمانی که لیوان پر شد دستگاه دیگه خودش خاموش شد و دیگه توی لیوان نریخت.
تیلور یکم از کوکاشو خورد حس کرد تمام وجودش خنک شده وقتی یکم از تشنگیش بر طرف شد متوجه شد که چارلی کنارش نیست .
"چارلی ؟"
دوربرشو چرخید . اخم کرد . با چشم دنبالش میگشت که صدای چارلی از بین یکی از قفسه ها امد . تیلور طرف صدا حرکت کرد . یکی به پشتش زد .
تیلور برگشت. چارلی یک قرص منتور(mentor) انداخت توی نوشابه اش است و فاصله گرفت . نوشابه سریع کف کرد و به طرف بیردن پاشید
تیلور جیغ زد و لیوان از دستش می افته صورتش با نوشابه یکی شده بود با عصبانیت سرشو بالا اورد و به چارلی که بلند بلند می خندید نگاه کرد
چارلی وقتی صورت تیلور دید پا به فرار گذاشت و تیلورم دنبالش بین قفسه ها دویید . چارلی انقدر دوییده بود که به پشت سرش نتونسته بود نگاه نکنه وقتی برگشت تیلور پشت سرش ندیده نفس نفس میزد به یکی از قفسه ها تکه داد و یک منتور خورد و می خندید که از بالای قفسه روش نوشابه ریخته شد. شوک شده بود
سرشو بالا اورد دید تیلور از اون طرف قفسه ها بالا رفت و یک نوشابه کوچیک روی سرش خالی کرده و داشت میخنده
چارلی بلند شد . اروم خندید و بعد به تیلور کمک کرد که بیاد پایین باهم بلند بلند می خندید که صدای اهنگ loverboy کل فروشگاه گرفت و چارلی اروم خودشو با اهنگ تکون داد . بعد دست تیلور کشید تا باهم برقرصن تیلور دستشو بالا اورد و کمرشو تکون داد و چشم هاشو بست
و چارلی محو زیبایی هاش کرد .تیلور چشم هاشو باز کرد خنده ی ریز کرد و چارلی شروع کرد با اهنگ هم خونی کردن
"Kill the lights
Oh, baby, close your eyes
The way you're looking at me"تیلور شروع به هم خونی کرد
YOU ARE READING
every moments
Romance" اون لحظه هایی که باهم بودیم با هیچی عوض نمیکنم " __________________________________________ این داستان قبل از داستان blue is my favorite color ❤ و درباره ی چارلی و تیلور ^-^