part 5

37 15 276
                                    

Girlfriend (charlie puth)
_________________________________________

د.ا.ن چارلی

"Kill the lights
Oh, baby, close your eyes
The way you're looking at me"

زیر لب اهنگ lover boy زمزمه میکردم. فلورا بهم زد . سرم بالا اوردم دیدم جیمی و جیکوب و فلورا با چشم های براق دارن بهم نگاه میکنن . جیمی دستشو دور شونه های دوست دخترش گذاشت .

" بهش گفتی ؟"
"نه"

خیلی سریع و محکم جواب دادم و دستهامو توی جیبهام گذاشتم . لبخند بزرگی بهشون زدم و با ارامش باهاشون قدم زدم . فلورا سرشو روی سینه ی جیمی گذاشت با شیطنت گفت :

" چارلی پوت بد جوری عاشق شده ... که پت پت افتاده "
" نوپ پت پت نیوفتادم"

جیکوب بین من و جیمی که دستشو روی شونه های فلورا گذاشته بود راه باز کرد و مثل مشاورهای خانواده شروع به سخنرانی کرد :

" دکتر پوث بر این باور که با خانوم پین اروم اروم پیش برن تا عشق ایشون توی وجود مادمازل عمق پیدا کنه "

جیمی و فلورا خندیدن . به بازو جیکوب یک مشت زدم.

"هی خفه شو"

جلوی مدرسه رسیدیم . تا امدیم تو بریم یکی منو صدا کرد . هم زمان همون برگشتیم‌ و به پشت سرمون‌ نگاه کردیم . تیلور بود که با دوستش دایانا به طرفمون امد .

" هی "
"ج: هی تیلور ، امروز‌ خوشگلتر شدی خبریه؟"
" زدی توی هدف ، اره روز خاک سپاریه جیکوب فیلپ "

همشون خندیدن . تیلور چشم هاشو چرخوند و به من لبخند زد . اخ بگردم به اون لبخند خوشگلش.

" میخواستم بگم چارلی ، دیشب خیلی خوش گذشت ، مرسی باباتش"
" کامان کاری نکردم‌ تیلور ، به منم حسابی خوش گذشت"

فلورا موهاشو‌ پشت گوشش گذاشت و به طرف تیلور رفت .

" نمیتونی ازش چشم برداری ؟"
" ت: چی میگی ؟"
" ج: اخ اون‌ نمیتونه از تو چشم برداره"
"ت: چیی؟"

دلم میخواد با دستهای خالی اون دوتا احمق خفه کنم .به طرفشون برگشتم و بهشون اخم کردم اون دوتا فقط بهم نیشخندهاشون تحویل دادن. یک دفعه دایانا جیغ زد .

" من از همون اول که دنبال تیلور می گشتی میدونستم ، چارلی پوث بالاخر یک نقطه ضعف داره ،"

یکم فکر کرد بعد دستشو بهم زد یک اخم بزرگ روی صورتش به وجود امد .

" اه دوست خودم نقطه ضعف شه "

تیلور هاج و واج به همون نگاه میکرد . بعد به من‌ نگاه کرد .

" چارلی اینها چی میگن؟"
" من برات توضیح میدم ببین اون جوری نیست "

جیکوب توی حرفم پرید و تند تند گفت

" چی‌ میخوای توضیح بدی ؟ دوستش داری بگو دیگه ، مردی تا بگی "

every momentsWhere stories live. Discover now