3. دادگاه

227 48 10
                                    

با اضطراب لحاف سفید رنگ رو کنار زد و از جاش بلند شد
نفس عمیقی کشید و به سمت کمد لباس های جیمین رفت

باید برای دادگاه امروزش لباس پیدا میکرد.
بعد از چند دقیقه آنالیز کردن لباس های جیمین در کمد رو بست.
نگاهی به لیست شماره هاش انداخت و با یادآوری اینکه شماره ی جیمین رو سیو نداره گوشی رو روی تخت پرت کرد

از پله ها پایین رفت و بطری شیر رو از داخل یخچال برداشت تا بعد از صبحونه ای که قرار بود بخوره با کیم دال تماس بگیره و شماره ی منیجرش رو ازش بگیره

***

جیمین تکونی به خودش داد و با یادآوری اینکه روی میز خوابش برده بیشتر حرکت نکرد.

دستش رو تکیه گاه بدنش کرد و لبه ی میز نشست. نگاهی به ساعت روی دیوار انداخت که عقربه اش روی 9 بود.
قوسی به بدنش داد و از روی میز بلند شد لباس های جئون رو مچاله کرد و توی چمدونش فشرد

برگه های روی زمین رو جمع کرد و نا مرتب روی میزش قرار داد

به سختی تونست چمدون هارو پایین بیاره
ون مخصوصش رو روشن کرد و به سمت خونه ، پیش جئون راه افتاد

صدای باز شدن در توجه جونگ کوک رو به خودش جلب کرد.
از پشت پرده های حریر مانند نگاهی به موهای بور جیمین انداخت.
با قدم های کوتاه خودش رو به جیمین رسوند

-کمک میخوای ؟

جیمین با شنیدن صدای جونگ کوک نگاهی بهش انداخت و با لبخند پاسخ داد : نه برو داخل میارمشون

جونگ کوک به سمت ورودی خونه چرخید و داخل رفت
جیمین در حال تقلا بود تا چمدون سوم رو از داخل ون برداره

کمتر از یک دقیقه گذشت

جئون برگشت و دو تا چمدون جلوی ورودی خونه رو برداشت و بدون نگاه کردن به جیمین اون ها رو داخل خونه و بعد از پله ها بالا برد

وارد اتاق شد چمدون های تیره رنگش رو به دیوار خالی اتاق تکیه داد
و زیپش رو باز کرد گلوله ی مچاله شده ای از لباس هاش بیرون افتاد

همزمان با بیرون افتادن گلوله ی مچاله شده ی لباس در اتاق باز شد و جیمین با سومین چمدون جئون وارد اتاق شد

نگاهی به لباس ها و بعد صورت متحیر جونگ کوک انداخت
لبش رو گزید تا خنده اش رو بروز نده

چمدون رو روی زمین گذاشت در رو باز کرد تا از اتاق خارج شه که صدای جونگ کوک توجهش رو جلب کرد

-بیا کمکم کن لباسامو مرتب کنم جیمین

به سمت صدا برگشت و سرش رو تکون داد جلوی کمدش ایستاد و لباس هاش رو از داخل کمد بیرون اورد

-چیکار میکنی ؟

ابرویی بالا انداخت و به جونگ کوک نگاه کرد

YEOUBI | JIKOOK  Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum