5.اخبار مهم

182 42 13
                                    


همه چیز به طرز عجیبی رنگ و بوی ارامش میداد

جونگ کوک نگاهی به ظرف های خیس و شسته شده داخل اشپزخونه انداخت
بعد از خوردن غذایی ک جیمین سفارش داده بود بعد از مدت ها احساس سیری میکرد
دستش رو روی موهای جیمین کشید
پسر مو بور حرکتی نکرد

جونگ کوک از کنار جیمین که غرق خواب شده بود ، بلند شد
صدای پیامک گوشی جیمین توجهش رو جلب کرد
خواست گوشی رو برداره که صدای ناخوداگاهش مانع کارش شد

زمزمه وار تکرار کرد : حریم خصوصی رو رعایت جونگ کوکا ..

به سمت پله ها چرخید و بالا رفت

نگاهی به موهای ژولیده اش انداخت
از بین لباس هاش لابه لای لباس های جیمین حوله ی سفید رنگش رو پیدا کرد همراه باکسر مشکی و بلوز و شلوار همرنگش اون ها رو برداشت و از اتاق به سمت حموم کوچیک خونه رفت

سعی میکرد تا تموم کار هاش رو در سکوت مطلق انجام بده تا جیمین از خواب بیدار نشه

بدن برهنه اش زیر دوش اب گرم جذاب تر به نظر میومد نگاهی به آینه ی ترک خورده گوشه ی دیوار انداخت
این خونه اصلا با خوابگاه های مرتب و مجللی که قبلا داشت قابل مقایسه نبود اما به طرز عجیبی حس ارامش بهش منتقل میکرد

عطر توت فرنگی شامپو بدن فضای حموم رو پر کرد
لبخندی روی لبش نشست و عمیق عطر شیرین توت فرنگی رو استشمام کرد

برای چند دقیقه ای ، کاملا فراموش کرده بود ک زندگیش پر از مشکلات بزرگ و حل نشدنیه
فراموش کرده بود که داره چه کار احمقانه ای انجام میده

با افتادن شامپو بدن از دستش روی زمین و صدای نسبتا بلندی که ایجاد کرد به خودش اومد
با حرکت پاش شامپو رو به دیوار حموم تکیه داد
نفس عمیقی کشید و دستش رو روی بدن پوشیده شده از کف سفید رنگ حرکت داد و موهای خیس روی پیشونیش رو کنار زد

جیمین کمی خودش رو روی مبل جابه جا کرد بعد از چند پلکی که زد سراسیمه روی مبل نشست

نگاهش دنبال جونگ کوک میگشت به سمت اتاق جونگ کوک رفت و بدون اینکه در بزنه ، در رو باز کرد
با شنیدن صدای آب از داخل حموم نفس عمیقی از روی آسوگی خاطر کشید . با قدم های اروم خودش رو پشت در حموم رسوند و ضربه ای به در زد

در حموم بعد از گذشت چند ثانیه باز شد

جیمین متعجب به جونگ کوک با موهای خیس و بدن برهنه اش که پشت در پنهان شده بود خیره شد

جونگ کوک لبخند زد

- بیدار شدی جیمینا ؟

جیمین بدون اینکه نگاهش رو از قفسه ی سینه ی خیس و تنومند جونگ کوک جدا کنه لب زد : آها.. آره .. چیزی لازم نداری ؟

YEOUBI | JIKOOK  Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon