YEOUBI | JIKOOK

8.اولین ت*جاوز

جیمین کمی خودش رو روی صندلی رستوران جا به جا کرد نگاهی به جونگ کوک انداخت که درگیر کروات مشکی رنگش بود به تلاش های سرسختانش خیره شد و هر از چند گاهی لبخند روی لبش پر رنگ تر میشد

جونگ کوک کلافه دست از درست کردن کرواتش برداشت
به سمت جیمین برگشت با نگاه خیره و لبخند بزرگ روی لبش مواجه شد

جیمین دست هاش رو جلو برد یقه پیراهن سفید رنگ جونگ کوک رو مرتب کرد و در سکوت شروع کرد به بستن کرواتش
ضربان قلب جونگ کوک با حس کردن انگشت های نرم و کوچولوی جیمین روی پوست گردنش بالا رفت

همونطور که جیمین مشغول درست کردن کرواتش بود لب زد : جیمینا عشق اولت رو هنوزم میبینی ؟

جیمین متعجب از سوال جونگ کوک همونطور که نگاهش درگیر کروات بود جواب داد : آره میبینمش

سرش رو عقب آوردن بی توجه به فاصله ی نزدیک صورت هاشون به چشم های جونگ کوک خیره شد

- بیشتر از 12 ساعت روزم همراهشم

لحن مصممش باعث شد تا جونگ کوک هم با دقت بیشتری بهش گوش بده

- وقتی برای اولین بار دیدمش نتونستم نگاهم رو کنترل کنم و مثل الان ... اینطوری دیوونه وار بهش خیره شدم ...

جونگ کوک متعجب و به ظاهر گیج پرسید : اونکه اسمش جونگ کوک نیست نه ؟

جیمین لبخندی زد خواست جواب بده که صدای چا جیهو توجه هر دو نفرشون رو جلب کرد

به سرعت از هم فاصله گرفتن

جیمین برای احترام گذاشتن به چا جیهو از روی صندلیش بلند شد و تعظیم کوتاهی کرد

- سلام آقای جئون ، چا جیهو هستم خوشحالم که امروز تونستم ببینمتون

جئون بی توجه به لپ های سرخ رنگش سرش رو تکون داد

- منم همینطور .. ممنونم ازتون که قراره حمایتم کنید

جیمین آروم و بی صدا روی صندلیش نشست و به مصاحبه ی چا جیهو و پسر مورد علاقش خیره شد

جونگ کوک با صبر و تامل پاسخ هر کودوم از سوالات رو میداد اما ذهن جیمین درگیر حرف هایی بود که به زبون آورده بود ... اگه اون پسر احساسش رو قبول نمیکرد و طردش میکرد چی ؟

اما قلب جیمین به این اهمیت نمیداد فقط نمیتونست بیشتر از این عشقش رو پنهان نگه داره و با تصور اینکه شاید جونگ کوک قبولش کنه تا مرز جنون میرفت و برمیگشت

صدای چا جیهو باعث شد دست از فکر کردن برداره

- بله ؟

چا جیهو مکث کرد و دوباره پرسید

- به نظر شما درست نمیگم اقای پارک ؟

جیمین نگاهی به جئون انداخت که منتظر نگاهش میکرد
خنده ی الکی سر داد و سرش رو با تایید تکون داد