^part.6^

747 202 8
                                    

روی پله‌های جلوی ساختمان نشستم، زمان زیادی باقی نمونده...
.......

گالری فردا برگزار میشه و من رسما فردا فارغ‌التحصیل میشم.

و بعد از فارغ‌التحصیلی باید برم.

+ هیونگ میتونی از طرف من یچیزی رو به فلیکس بدی؟

_حتما پسر

+چان هیونگ ممنونم که بهم کمک میکنی..

چان لبخندی زد و برای ایستادن به هیونجین کمک کرد.

درحالی که دو پسر وارد فضای گالری میشدن محو تابلو های اطرافشون شده بودند.

زیباست
همه‌چیز زیباست.
هرچیزی که فلیکس رو به تصویر میکشه بیش از حد زیباست.

چشمانم رو بستم و نفس عمیقی کشیدم،
باید سعی میکردم با کار های متفرقه خودم رو سرگرم کنم. شاید اینطوری کمتر بهش فکر کنم.

بنظر میرسید فلیکس زودتر به خونه برگشته.

مینهو تابلو ها رو گردگیری میکرد و چان درحال تعویض یکی از لامپ های سوخته بود.

هیونجین واقعا از هیونگ های عزیزش ممنون بود که تا الان کنارش بودند، حالا فقط یک روز تا افتتاحیه نمایشگاه باقی مانده بود.
استرس داشت.

(روز افتتاحیه گالری ‌‌D-day)

بعد از فراخوان برگزاری گالری هنری که در تابلو اعلانات دانشگاه نصب شده بود، حالا تعداد زیادی از هنرجو‌ها به گالری اومده بودند.

میتونست زمزمه هایی رو بشنوه که از مدل زیبای نقاشی‌ها تعریف میکردند.

بعد از اتفاق دیروز خبری از فلیکس نداشت، اون پسر حتی امروز برای دیدن گالری هم نیومده‌بود.

=هیونجین آقای کیم اومدن.

صاف ایستادم و لبخند زدم.

+سلام استاد کیم، خوش اومدین.

_سلام هیونجین روزبخیر، بزار جناب بیون و جناب جئون رو معرفی کنم، از دانشجوهای قدیمی ما هستند که درحال حاضر به عنوان استادان سرشناس در لندن تدریس می‌کنند.

به دو مرد جوان که همراه با استاد اومده بودند نگاه کردم

+باعث افتخاره که استادانی مثل شما از گالری من دیدن کنند.

استاد کیم درحالی که به من اشاره میکرد ادامه داد

_ایشون هم هوانگ هیونجین هستند از دانشجوهای برتر دانشگاه و البته هنرمندی که زحمت کشیدند و این گالری رو برگزار کردند.

جناب بیون بک‌هیون درحالی که با لبخند به پسر نگاه می‌کرد گفت
_هیونجین‌شی میتونید گالری رو به ما نشون بدین

+البته حتما اینکار رو میکنم.

مدتی میشد که بین بوم های نقاشی میگشتند و هیونجین درباره هرکدوم از بوم‌ها که مد نظر استادان بود با ملایمت توضیح میداد.

درحالی که هیونجین داشت یک طراحی از زاویه سه‌رخ فلیکس کشیده شده بود رو توضیح میداد استاد جئون پرسید

_میشه بدونم مدل این طراحی ها چه کسی هست که باعث شده اینقدر زیبا اون رو بکشید؟

لبخند غمگینی زدم
+ خب.. اون شخص خاصی برای منه.

اینبار اقای بیون سوال پرسید
_ عنوان گالری شما در واقع اسم یک اهنگه درسته؟ میشه بگید چه چیزی باعث شد فکر کنید این عنوان مناسب برای گالری شماست؟

______________

چطور بودددد؟

گایز درواقع تا پارت قبل نویسنده قبلا پابلیش کرده بود و از الان به بعد پارت هایی هستند که هفتگی اپ میشن به همین دلیل ممکنه بعضی مواقع در پابلیش کردن تاخییر داشته باشمㅠㅠ

ووت و کامنت رو فراموش نکنید^<^

My GalleryDonde viven las historias. Descúbrelo ahora