^part.4^

795 210 1
                                    

با پخش شدن آهنگ جدید درحالی که با لیریک زمزمه میکردم، ناخودآگاه به نیمرخ زیبای فلیکس خیره شدم.
این اهنگ باعث میشد به فلیکس فکر کنم.

+سوژه گالری من میشی، میخوام تورو نقاشی کنم

فلیکس متعجب به هیونجین نگاه کرد
- چرا.. من؟

چان درحالی که رانندگی میکرد گفت
-فلیکس، آهنگ داره این رو میگه

هیونجین به صندلی چان لگد زد
+خفه شو هیونگ

مینهو از شیشه به دو پسری که حالا از خجالت قرمز شده بودند نگاه کرد. اون دو نفر واقعا باهم کیوت بودند.

وقتی به نمایشگاه رسیدند و هیونجین تایید کرد که جای مناسبی برای گالری هست گفت

+باید زودتر اماده کردن بوم ها رو شروع کنیم. زمان زیادی باقی نمونده

مینهو گفت
_لازم نیست دوباره طراحی جدیدی بکشی، به هرحال الان هم تعداد زیادی بوم از فلیکس داری که میتونیم الان بیاریمشون.

+هیونگ!
هیونجین یکبار دیگه داد زد.

گونه های فلیکس برای دومین بار توی اون روز رنگ گرفتن

و این باعث شد هیونجین با خودش بگه اون خیلی کیوته

+میتونید برای کشیدن چندتا نقاشی دیگه، کمک کنید؟

_حتما، بیا تا اخر شب همه‌ی بوم ها رو اماده کنیم

....

حالا هر چهار پسر دور هم جمع شده بودند و فلیکس رو از زوایای مختلف میکشیدند.

مینهو و چان با شوخی هاشون باعث شده بوند که جمعشون صمیمی تر بشه.

_این عجیبه که دارم خودم رو نقاشی میکنم.

+اما من خوشحالم که دارم تو رو نقاشی میکنم.

لبخند زد
منم خندیدم

اون منو خوشحال میکنه

خوشحالم که الان کنارش هستم

اما اگر گالری با موفقیت قبول بشه...

من باید این خوشحالی رو رها کنم...

از اول هم میدونستم چرا آقای کیم من رو برا گالری انخاب کرده بود. امسال چندین استاد از کشورهای مختلف برای دیدن گالری دعوت بودند، اگر کیفیت گالری را تایید میکردند، باید به عنوان یک هنرمند حرفه‌ای ادامه تحصیل می‌دادم. اما نه در کره.

باید برای 2 سال به لندن می‌رفتم...

_______________________________

ووت و کامنت رو فراموش نکنید^<^

My Galleryحيث تعيش القصص. اكتشف الآن