azoic

94 33 25
                                    

*azoic : دوران ما قبل تاریخ، فاقد نشان زندگی*
........................

صبح بکهیون اصلا معمولی شروع نشد. اون قرص هاش رو خورد و بعدش دوساعت توی جاده های سئول رانندگی کرد تا بتونه به ازمایشگاه برسه.

حالا اونجا بود. جایی که خودش بهش میگفت قلب جهنم. تمام دور تا دور اون ساختمون لعنتی تیرهای برق و سیم خاردا و مخزن های بزرگ چند متری بود. بکهیون مطمئن بود اون ازمایشگاه هم مثل اپارتمان گرگینه ها، محل حکومت یه گونه خاص بود. ولی چه گونه ای؟

با شناسایی کارتش بهش اجازه ورود به داخل رو دادن. وقتی وارد ساختمون شد بوی ضد عفونی کننده قوی سرکه، وایتکس، جوهر نمک و حتی کمی نمک تمام شامه حساسش رو از کار انداخت.

سرفه اش گرفت و بینیش شروع به سوختن کرد. کم کم با هر نفسش ریه هاش تنگ تر و تنگ تر میشدن.

: اینو بزن. شنیده بودم انسان میاد ولی فکر نمیکردم شامه انسان ها هم به بوی اینجا حساس باشه‌. معمولا گرگینه ها اینطوری میشن.

بکهیون ماسک چهارلایه رو از دست زنی که حدس میزد لا لیسا مانوبان باید باشه گرفت و اون رو روی بینیش گذاشت. کم کم تنفسش بهتر و بهتر میشد.

بکهیون : نمیدونستم اینقدر اذیت میشم.

لیسا : به عنوان دکتر و سرپرست کل این مجموعه عظیم، باید حواسم به تمام احتمالات باشه.

بکهیون تشکری کرد.

لیسا : احتمالا توی پرونده بهت گفته شده ولی من همراه با نشون دادن بخش های مختلف دوباره مشکلاتمون رو با دقت بیشتری بهت میگم.

زن جلوتر از بک راه افتاد. لاغر قد بلند، موهای مشکی و یه روپوش سفید تنش بود. البته که نمیشد از چشماهای سردش فاکتور گرفت. چشمایی که بک حس میکرد هیچ زندگی ای توشون جریان نداره. هرچند، خودش هم صاحب یه جفت از همون چشم ها بود.

نکته تعجب اورش سن لیسا بود که بنظرش نمیتونست بیشتر از ۲۵ باشه ولی قضاوت سن از ظاهر، وقتی با یه موجود فرا انسانی طرف باشی مضحیک ترین کار دنیاس.

لیسا : برای شروع گوشزد کنم ما زنده ازمایشگر نیستیم. یعنی ادم زنده برای ازمایش اینجا نمیاد. کار ما دو نوعه. یکی جلوگیری از گسترش بیماری های قدیمی یا جدید و سرپوش گذاشتن روی اونها. دو ازمایش روی اعضای بدن. برای مثال اگه یه بیماری قدیمی بدون درمان توی شهر پخش بشه این کار ماست که این بیماری رو پوشش بدیم و نزاریم کسی چیزی بفهمه. البته اینکار فرعی ما به حساب میاد.
کار اصلی ما با اعضای بدن. قبل از مرگ از نمونه های زنده ازمایش میگیریم تا مطمئن بشیم تماما سالم هستن یا نه. روی هر قطره خونی که اینجا میبینی اطلاعات کامل، صحیح و دقیقش هست. یه اشتباه کوچیک هم اینجا رخ نمیده. همه چی چندین بار ازمایش میشه. در اخر، اگه عضوی یا خونی خیلی ناسالم یا خیلی به درد نخور باشه درحد یه پیوند دادن به بدن کس دیگه ای درستش میکنیم و به قاچاقچی های تحت نظر دولت میدیمشون. اونا از مرز خارجشون میکنن. اینجا، جاییه که نمونه ها برای پیوند ازمایش میشن بعد درستشون میکنیم. درنهایت هم میدیمشون قاچاق چی ها.

black hat Where stories live. Discover now