یه جمع بندی از پرونده بدیم~~

45 12 5
                                    

خب خب خب... یه خلاصه و جمع بندی اول از پرونده و چیزایی که بکهیون بهشون رسیده  میدم بعد میریم سراغ بقیه ی داستانننن

میدونید پرونده ی بکهیون راجب این بود که به طرز مشکوکی داروهایی که چندین سال طول میکشه درست کردنشون گم میشدن.

در‌مقدار زیاد هم گم میشدن مثلا شیش هفت تا بطری طی یه روز...

بعد بکهیون یه نگاه کلی ای به ازمایشگاه انداخت و همه جاها رو چک کرد. همه ی اتاق هایی که به کجا راه داشتن راهروهایی که کدوم اتاقا رو به کدوم اتاق وصل میکردن.

و یه سری سوال هم از لیسا پرسید. بعد هم که مثل یه قرمز پوش لباس پوشید و رفت توی جمع قرمز پوش ها.

و چپتر قبلی خوندیم که یکی از دستگاه های فوق العاده مهم ازمایشگاه، کریستال های بنفشش گم میشه:} که این کریستال چیکار میکرده؟ انرژی لازم برای کار کردن اون دستگاه رو تا چندصد سال تامین میکرده و اگه طی سه روز اینده کریستال برنگرده پوققق دستگاه منفجر میشه...

لیسا هم به بکهیون تا ساعت سه ظهر وقت داد تا پرونده رو حل کنه.

اول اول اول اگه با دقت خونده باشید میفهمید که بکهیون از همون اولش به قرمز پوش ها شک کرده بود. بعدش وقتی میفهمه که نه بابا همه میدونن اگه خیانت کنن چی میشه به ورود یه انسان شک کرد.

بعد هم که فهمید ای وای دقیقا روزی که دزدی ها شروع شد و دکترا گزارش گم شدن داروهارو میدادن که یعنی سه ماه پیش (این عدد رو میتونید توی شرح پرونده ی بکهیون ببینید. توش نوشته حدود سه ماه است که ازمایشگاه بلادمستر دچارکمبود دارو شده) یه قرمز پوش مرده

که از کجا فهمید؟ از اونجایی که دو روز بود یکی از قرمز پوش ها نبودش... و از قضااااا این قرمز پوش گم شده ی ما سر و کاری هم با پرونده ی کای داشته:}

پرونده ی کای چی بود؟ پرونده ی کای راجب گم شدن بار مواد مخدر از انبار مواد مخدر دولت بود.

بعد توی توضیحات قرمزپوش گم شده ی ما نوشته شده بود که این قرمز پوش توی انبار مواد مخدر دولت هم کار میکرده.

پسسسس بکهیون تلفن رو برداشت تا از کای راجب قرمزپوش ما بپرسه و حدس میزنید چی فهمید؟ بلهههه قرمز پوش ما سه ماهه ک مرده بودهههههه جسدش هم تقریبن طرفای ازمایشگاه پیدا شده.

حالا اینجا یه سوال پیش میاد... کای خیلی وقته که میدونه که یه جسد قرمزپوش جفت ازمایشگاه پیدا شده و میدونسته که پرونده ی بکهیون راجب ازمایشگاه بوده. چرا راجبش حرفی نزد؟

که من از این سوال یه اسکیپ میزنم و به سمت ادامه ی شرح پرونده میرم و شمارا در خماری میرهانمم هاهاهاهاها سادیسممم ابریشم سادیسمییی

بریم ادامه. خب خب مشخصه میشه ک قرمز پوش ما سه ماهه مرده و خب پس کی بوده که به جاش میومده؟:> ها؟ ها؟ ها؟ ها؟؟؟؟

روحش که نبوده پس کی به جاش میومده؟ چه ادمایی بجز کارکنان خودازمایشگاه میتونستن وارد ازمایشگاه بشن؟:)))

بلهههههه جسد ادم های مردهههههه:)))

و اینجاست که بکهیون میفهمه دزد قصه ی ما یه قرمز پوش یا یه ادم تنها نبوده... بلکه یه ادم قرمز پوش نما بودههههه

بعد بکهیون فکر میکنه که خب عجیبه ها

این دزد قصه ی ما تمام مدتی که خودش رو جای یکی دیگ جا زده سه ماه بوده و سه ماهه که هیچ کس متوجه حتی یه تفاوت ظاهری کوچیک هم نشده.

پس اینجا بکهیون نتیجه میگیره که جادو هم توی کار بوده🦥 چرا؟ چون بجز معجون تغییر شکل دیگه چی میتونه کاری کنه که یه انسان و یه موقرمز باهم مو نزنن؟

حالا وقتی بکهیون میفهمه که این ادم ما این معجون کمیاب ک تعدادشون داخل دنیا خیلییی محدود ان و فقط دست باندهای فوق العاده بزرگ و قوی کره ی جنوبی پیدا میشن

چه نتیجه ای میگیره؟ که به به... دزد قصه ی ما اصلا تنها نیست:| بلکه یه باند فوق العاده قوی هم ایشون رو ساپورت میکنه:|

و بعد یه نتیجه ی دیگه هم میگیره~~~

وقتی یه باند حاضره سه ماه تموم به یه ادم معجون فوق العاده کمیابی بده که اگه این معجون تموم بشه هرگز نمیتونه دوباره این معجون رو بسازه

به یه مشت دارو و یه کریستال بنفش راضی میشه؟

قطعا نه:| قطعا بیشتر میخواد:|

و وقتی این باند بیشتر بخواد ایا عامل نفوذیش رو از ازمایشگاه بیرون میاره؟

نخیر!!

عامل نفوذیش هنوزززز داخل ازمایشگاه میمونههههه

حالا کجای ازمایشگاه؟

خب‌ معلومهههه مجرم هنوز کارش توی ازمایشگاه اصلی تموم نشده 🦥

چرا باید ازش خارج بشه؟:)~~~~

این پارت رو برای کسایی نوشتم که گفتین داستان یه کم گنگه~~~

دیدم راست میگید زشته اگه یه شرح پرونده نزارم:">

خلاصه که اینم جمع بندی پرونده ی بکهیون~~~

ک البته اینم بگم این فقط حل‌ پرونده بود کلی نکته ی دیگه هم من گذاشتم توی این پرونده که بعدا میفهمیم ماجراشون چی بود.

یه سری‌ چیزارو هم گذاشتم جلوتر توضیح بدم ماچ بوص نسنسنسن ؛)))

black hat Onde histórias criam vida. Descubra agora