Black Dagger

○Fashion show○

***

برخلاف خواسته‌ی تهیونگ، همراه جیمین و بومگیو که به تازگی فهمیده بودن دوست پسر هوسوک هیونگه و لونا اومده بودن آرایشگاهی که تهیونگ رزرو کرده بود.
جین باهاشون نیومده بود چون میگفت نمیتونه با مواد شیمیایی که قراره بیشتر از شش ساعت روی پوست قشنگش باشه، کنار بیاد و ترجیح میداد خودش یک کاری بکنه.

بومگیو موهاشو رنگ گذاشته بود، لونا موهاشو بار دیگه کوتاه کرد و ناخنکاری داشت ناخن هاشو درست میکرد.
جیمین خوابش برده بود و قرار شد وقتی لباس هاشونو پوشیدن موهاشونو درست کنن و این یعنی تقریبا اخر کار.

نفس عمیقی کشید و به این فکر کرد که الان تهیونگ در حال داد زدن سر کارگر هاییه که دارن اخرین تزئینات صالن رو میچینن.
لبخندی زد و دستش رو روی گردنبندش کشید، دلش برای تهیونگ تنگ شده بود.

در زده شد و کسی با چند تا کاور سیاه رنگ بزرگ داخل اومد، یکی از کارکن های ارایشگاه سمتش رفت و لباس هارو از دستش گرفت.

+وایستا

سمت مرد رفت و لبخندی بهش زد و مرد فوری تعظیمی کرد. جونگکوک نمیتونست اعتراضی کنه چون این چیزی بود که تهیونگ گفته بود، اونها باید احترام جونگکوک رو نگه میداشتن و هرگونه بی احترامی از طرف اونا و اعتراضی از طرف جونگکوک، منجر میشد به اخراج شدنشون.

+رئیست کجا بود؟

مرد کمی دستپاچه این پا و اون پا کرد و نگاهش رو به هیچ عنوان به جونگکوک نداد.

×تازه رسیده بودن عمارت

سرش رو تکون داد و لبخند دیگه ایی زد

+باشه، میتونی بری، ممنون

مرد دوباره تعظیمی کرد و بعد از بیرون دادن نفسش از اونجا خارج شد.
گوشیش رو دستش گرفت و پیامی برای تهیونگ فرستاد.

"یه کاور سیاه داخل کمده، امشب اونو بپوش"

لبخندی زد و گوشیش رو کنار گذاشت تا چیز بیشتری رو لو نده.

***

_من گشنمه

جیمین نق زد و ارایشگری که داشت صورتشو ارایش میکرد لبخندی زد و عقب رفت.
جونگکوک به ساعتش نگاه کرد و بعد از دیدن ساعت دو و نیم اوهی زیر لب گفت و سمت ارایشگر برگشت.

+ببخشید، شما رستوران بیرون بری رو میشناسین؟

×بله، من سفارش بدم یا خودتون میدین؟

+ممنون میشم شما سفارش بدین، برای کارکنای اینجاهم سفارش بدین

زن با لبخند سرش رو تکون داد و سمت تلفن رفت تا سفارش هایی که جیمین و بقیه داشتن داد میزد رو بده.

گوشیش رو برداشت و پیام تهیونگ رو نگاه کرد.

"بیصبرانه منتظرم ببینم امشب تو چی میپوشی افرودیت لجباز من"