سلام بچه ها:,-)
اول از همه اینکه من واااقعا از اونایی که ریدینگ لیست اد کردن استوریو،اونایی که ووت دادن و اونایی که کامنت گذاشتن ممنونم.
خواستم بگم که من همه محبتاتون رو دیدم و خیلی خوشحال شدم❤️
از همین تریبون از اونایی که تا حالا حمایت کردن و اونایی که از این به بعد حمایت میکنن کتابو تشکر میکنم( ◜‿◝ )♡امیدوارم داستان رو دوست داشته باشید،و اینکه اگر غلط املایی یا ایرادی در کار دیدید حتما بهم بگید من از نظرات قشنگتون استقبال میکنم.
اینم پارت جدید،لذت ببرید❤️
پ.ن:عکس کاور صرفا جنبه زیبایی دارد و هیچ گونه ارزش قانونی دیگری ندارد!
*
*
*
عقربه های ساعتِ روی دیوار ساعتِ نه و بیست دقیقه شب رو نشون میدادن.لویی طبق عادتی که از وقتی اومده بود لندن بهش دست داده بود خیلی زود تر از معمول به رختخواب رفته بود و درحال آماده شدن برای خواب بود.
زین گوشه تخت لویی نشسته بود و لپتاپ لویی رو روی پاهاش گرفته بود و البته که حتی لویی هم نمیدونست زین داره با لپتاپش چیکار میکنه.
لویی تیشترت گشادش رو از تنش دراوورد و زیر بالشتش گذاشت.
پتو رو روی تن داغش تا زیر فکش بالا کشید و کنار پای زین دراز کشید و چشماش رو روی هم گذاشت.نایل مثل همیشه سرش تو کار خودش بود و پایین تخت لویی زیر پای زین دراز کشیده بود و کتاب جدیدی که از حراجی خریده بود رو میخوند.
ن_زین میدونستی زرافه ها تار صوتی ندارن؟
زین بدون گرفتن نگاهش از مانیتور رو به روش 'اوهوم'ی زیر لب گفت.
ن_اینو چی؟میدونستی بعضی پستاندارا تخم گذارن؟ مثلا اینجا اسم یکیشو زده!پالتیپوس!
زین باز هم بدون گرفتن نگاهش از مانیتور رو به روش جواب داد:
ز_پلاتیپوس درسته،نه پالتیپوس.
نایل یه بار دیگه کتاب رو به روش نگاه کرد تا این دفعه با دقت بیشتری اسم اون حیوون رو بخونه.
ن_شت!آره اشتباه خوندم!
چند دقیقه بینشون سکوت به جریان افتاد و زین دوباره کاملا متمرکز روی کارش شد؛ولی به لطف نایل دوباره سکوت فضا شکسته شد.
ن_زیییینننن! میدونستی تند تند راه رفتن از آروم دویدن انرژی بیشتری میبرهههههه؟
زین واقعا دوست داشت اون کتاب اطلاعات عمومی کوچیک رو از دست نایل بگیره و پاره کنه،اما قبل از اینکه حرفی بزنه این صدای لویی بود که برخلاف اینکه تصور میشد خوابیده جواب نایل رو داد:
KAMU SEDANG MEMBACA
Favorite sin [z.m] [L.s]
Fiksi Penggemarز: یعنی میخوای بگی تاحالا هیچ گناهی نکردی؟ تا حالا خودتو لمس نکردی؟ تا حالا دروغ نگفتی؟ میخوای بهم بگی عاشق من بودن اولین گناهته که اینطوری بابتش عذاب وجدان داری؟ One or two parts a week ❌